306

306


کیفمو برداشتم رفتم پایین 

حامد تواشپزخونه نشسته بود چایی میخورد و با مامان حرف میزد 

آروم بهش سلام کردم 

مامان نگام کردو گفت

-...جایی میری ؟!

قبل من حامد گفت

-...بعد از عقد که وقت نشد امروز ک حالش بهتره میخوام برای ناهار ببرمش بیرون بعدم باهم یکم دور بزنیم شب میارمش 

مکثی کردو گفت

-...البته بااجازه شما 

مامان لبخندی زدو گفت

+...برین بسلامت خودم به باباش خبر میدم یکم دخترمو ببر حال و هواش عوض شه 

خداحافظی کردیم واومدیم بیرون 

مامان کاش همیشه انقدر مهربون بودی

حامد ضربه نسبتا محکمی روی رون پام زد و گفت

+...هیچی مهم نیست 

-...بهار باید خیلی به خودت برسی توهمین چند روز از کف رفتی 

توآینه به خودم نگاه کردم 

واقعا هیچی ازم نمونده بود 

+...ازاین به بعد حتما به خودم میرسم 

-...عالیه منم همینو میخوام 

باقی مسیر توسکوت و با گوش دادن به اهنگ گذشت 

رسیدیم خونه

رفتیم بالا 

-...ببخشید..نگفتی میای وگرنه خونه رو مرتب میکردم 

خونه از چیزی که فکر میکردم مرتب تر بود 

حامد یه لیوان آبمیوه بهم داد و گفت

-...یعنی توالان همسر رسمی من هستی ؟ 

+...بله مثل اینکه اینطوریه 

-...کوچولوی من 

موهامو از روی شونهام جمع کردوگفت

-...کی فکرشو میکرد اخه توبشی عروس این خونه 

+...خودمم فکرشو نمیکردم 

-....یعنی توهیچوقت به اینکه با من ازدووج کنی فکر نمیکردی ؟

+...نوچ 

دستشو دور کمرم محکم حلقه کرد 

زیرگلومو بوسید وشمرده گفت

-...ولی من همیشه بهش فکر میکردم از وقتی شناختمت

دوستان رمان تو کانال حق عضویتی ۱۱۵ پارت جلو تره. همین الان میتونید رمانو جلو تر فقط به مبلغ ۱۷هزار تومن خریداری کنید.

تو کانال عضویتی روزی ۲ پارت میذارم

https://t.me/SJo_sara

در آخر هم فایل بدون سانسور میدم خدمتتون. 

Report Page