300

300


#کوازار

#۳۰۰

چشم هام ناخداگاه باز شد 

لب زدم 

- چی ؟

سام اما جواب نداد

گردنمو بوسیدو نرم پشتمو مماس دیوار کرد 

موهامو نفس عمیق کشیدو کمرمو تو دستاش فشرد 

هوا از ریه هام خالی شدو سام دوباره کتفمو بوسید 

دیگه دست من نبود 

آه کشیدم

قلبم انگار تو سرم میزد 

لب گزیدم تا صدام در نیاد که سام یهو بغلم کرد 

قبل از اینکه بفهمم چی شده صدای باز شدن در اومد و ما ...

 تو اوج آسمون بودیم 

تو تاریکی شب 

تو اوج ابر های سفید و طوسی هینی گفتم و چشم هامو بستم که سام گفت 

- چرا سارا همیشه بی موقع میاد 

لبخند زدمو سرمو به سینه تش فشردم

لب زدم

- به موقع اومد 

- به موقع؟

خندیدم

اما به سام جواب ندادم

سارا به موقع اومد

چون اگر نمیرسید 

ممکن بود قلب من از شدت ضرباتش منفجر شه 

یه نفس عمیق دیگه کشیدم و سام گفت 

- دوست داری یه بار دیگه پرواز امتحان کنی ؟

- نه ...

- چرا ؟

- دوست دارم جوابمو بدی 

- جواب چی؟

- نیمه گمشده ات یعنی چی؟ 

سام آروم خندیدو گفت 

- با خودت رو راست باش ساتی ... 

نگاهش کردم و گفتم 

- نمیتونم ... جوابمو بده ...

مکث کرد

بین زمان و هوا ایستاد و گفت

- اگر تونستی پرواز کنی ... جوابتو میدم ...

با تین حرف یهو رهام کرد 

انتظار نداشتم 

دستم دور گردنش بود

اما نه محکم و 

رها شدم 

از سام جدا شدم و 

باز ...

سقوط ...

اما اینبار 

سام برای نجاتم نیومد 

فقط با لبخند 

به سقوطم نگاه کرد 

لب زدم 

- سام ...

داد زد 

- تو میتونی ساتی ...



ما تو کانال حق عضویتی روزی ۲ پارت داریم

رمان هم خیلی جلو تر از اینجاست 

هزینه عضویتش ۲۵ هزار تومن هست.

بعد اتمام رمان هم فایل کامل رو بدون هزینه دیگه میدیم به اعضای کانال حق عضویتی ❤️

برای عضویت به نگار پیام بدین و اسم رمانو رو بگید #کوازار

https://t.me/ng786f

Report Page