28

28

تبدیل شده. ملودی

شوکه فقط نگاهش کردم

خواب بودم درسته !

خواب بودم...

یه خواب که توش بروس با اون دندونای نیش بیرون زده خیره به چشمام گفت

- از این به بعد تو مال منی کیت ... مال من ... از این اتاق بدون خوایت و دستورم بیرون نمیری... از این پایگاه خارج نمیشی... حتی بدون اجازه من حمام هم نمیری ...

چشم هاش تو چشم هام قل بود

نمیتونستم تکون بخورم

نمیتونستم مخالفت کنم 

بوروس با همون قدرت گفت.

- تو دیگه غیر از دستور من کاری نمیکنی ... فهمیدی؟

فقط سر تکون دادم که ولم کرد

چشم هاش عادی شدو دندونای نیشش برگشت سر جاش 

بدنم شل شدو روی تخت افتادم 

حتی قدرت نداشتم بپرسم تو کی و چی هستی 

بروس با عصبانیت به سمت در اتاق رفاما قبل اینکه بزرون بره گفت

- برو دوش بگیر تا برات غذا بیارن.با این حرف بیرون رفتو درو کوبید

بدنم اتوماتیک به سمت سرویس حرکت کرد 

 خدای من 

اون چیه 

با من چکار کرد ؟

داستان از زبان بروس:

درو کوبیدمو به سمت آشپزخونه پایگاه رفتم

دوست نداشتم از قدرتم روی کیت استفاده کنم

اینجوری بخش زیادی از توانم برای کنترل رفتارش مصرف میشد و نیازم به خون بیشار میشد

اما وقتی گفت حاضرم بمیرم اما اینجا نمونم کنترلم از دستم در رفت

حالم طبیعی نبود

بدنم حتی از یه لمس کوتاه کیت هم تحریک میشد

باید میفهمیدم کیت چرا این اثرو روی من داره

Report Page