274

274


#عشق_سخت 

#۲۷۴

ابروهام بالا پرید 

واقعا جقدر پر رو بود

بعد این دعوا و بحث! 

حالا میگفت بیا بشین بغلم ؟ 

لابد سکس هم میخواست

به طرز عجیبی شورتم کامل خشک بود و بدنم اصلا تحریک نشده بود 

انگار بلاخره سر عقل اومد

بهرام گره افتاد بین ابروهاش و گفت

- میای؟ یا بیارمت ؟

نفسمو خسته بیرون دادم و بلند شدم

یاد حرف استادم افتادم که میگفت

وقتی میخواید بحث کنید اول مطمئن بشید طرفتون یه گاو وحشی نیست! 

چون یه گاو وحشی حرف شما رو نمیشنوه

اون فقط میخواد بهتون حمله کنه! 

الانم بهرام یه گاو وحشی بود

رفتارش نشون داده بود بحث کردن باهاش فقط باعث عذاب خودم میشه 

به سمتش رفتم

رو پاش نشستم

لبخند رضایتی زد 

دستشو رو شکمم کشید و گفت

- بریم پارک آبی ؟ اونجا هیجانش روحیمون رو عوض میکنه

هرچند فکر نمیکردم چیزی روحیه منو رو عوض کنه

اما سر تکون دادم

بهرام دستش رفت زیر تیشرتم

شکمگو دست کشیدو دستشو آروم برد سمت سینه ام

بدنم همچنان تحریک نشده بود

انگار قفل شده

بهرام سینه ام رو تو دستش فشار داد و گفت

- پس چرا شله !؟

اخمش رفت تو هم و شاکی گفت

- نوکش سفت نشده ... تحریک نشدی؟

ترسیدم باز قاطی کنه و به دروغ گفتم

- دستشویی دارم

ابروش بالا پرید 

خواستم بلند شم 

اما کمر شلوارمو گرفتو گفت

- وایسا ..‌. چک کنم 

شوکه گفتم

- چک چی؟

اما بهرام جواب نداد و کمر شلوارمو باز کرد ...


🔞🔞🔞🔞 هات 🔞🔞🔞🔞

تو ذهنم مرور میشد 

لمس دستاش وقتی منو تو بستر گل های آدونیس خوابوند

#داغی لب هاش 

وقتی رو لب هام نشست و ...

#لباس هامون ...

چشم هامو به هم فشار دادم

بعدش...

بعدش چی شد ...

فکر کن ...

به جای مغزم اینبار #بین #پام بود که تیر میکشید و قلبم که تند تر میزد

عصبی زمزمه کردم

- آخه تو با من چکار کردی ؟

چشم هامو باز کردم و با دیدنش رو به روم ناخداگاه هین گفتم

کنج لبش آروم بالا رفت

دستش رو نرم رو #نوک #سینه های #تحریک شده ام کشید

هم زمان سرش نرم خم شد به سمت من 

تو گوشم با لحنی پر از #حرارت و #شهوت لب زد

- بزار بهت بگم چکار کردم

با این حرف دستشو ندم برد #داخل #کمر لباسم و ...


پارت واقعی از رمان #کوازار 

قسمت اول با سرچ هشتک #شروع پیدا کنید

https://t.me/joinchat/lV42VK3GGYc3ZDg8

Report Page