27

27

Succubus written by hdyh

+ایان چطوری باید برگردیم سرزمینای خودمون؟

از اینکه بحثو عوض کرده بود خوشحال شدم 

-احتمال باز پورتال باز میشه 

هومی گفتو روی مبل رو به روم نشست سرش پایین بودو با انگشتاش بازی میکرد 

لحظه ای که از پورتال خارج شدم به دختر با یه هیکل بی عیبو نقص و دیدم ن یه سوکوبوس نمیدونم چرا از خود بی خود شدم و بوسیدمش تنش مستم کرده بود 

لبای نرمش حس خوبی بهم داد فکر به اینکه اون یه سوکوبوسه و تا الان با هزاران نفر خوابیده عصبیم میکرد 

سرشو آورد بالا سوالی سرشو تکون داد 

خیلی وقت بود بهش خیره شده بودم

-پاشو ببین چیزی داره بخوریم من گشنمه

+اولا که نوکرت نیستم دوما فقط پا میشم چون خودمم گشنمه

بلند شد و رفت تمام حرکاتش رو زیر نظر داشتم از اندازه بال ها و دمش معلوم بود قدرتمنده ولی معلوم بود ملکه نیست 

تن ظریفی داشت نمیفهمیدم چرا انقد منو مجذوب خودش کرده هر حرکتی که میکرد برام جذاب بود 

میدونم اون کسیه که وارد قلمرو من شده 

کسی که نزدیک بود با یه مرد همجنس باز بخوابه 

کسی که اکثر ممنوعه هارو انجام داده 

میفهمیدم متفاوته و خاص 

کاملا حسش میکردم باید بیشتر باهاش وقت بگذرونم که بفهمم چرا منو به اونجا فراخونده بود مطمعنم خودش نمیدونه اون باعث شد من اونجا باشم

چرا الان...

چرا الان بعد این همه سال...

+ایان بیا بخور 

با صدای مالیا به خودم اومدم بهش نگاه کردم

چرا تو جفت منی؟

Report Page