27

27


با احساس نوازش موهام آروم چشمامو بازو بسته کردم


توی خواب و بیداری بودم که لورا صدام کرد :

+لوکاس ؟

 

چشمامو باز کردمو با دیدن لورا با اون آرایش و لباس ها خواب از چشمام پرید 



روی تخت نیم خیز شدمو آب دهنمو قورت دادم


خیلی خوشگل شده بودو کاملا اماده بود

هیره به لباش بودم که دوباره صدام کرد ؛

+لوکاس ؟

به سختی لب زدم

_بله

+ساعت 7 شده بهتر زودتر اماده شی و بریم


فقط سری تکون دادمو از روی تخت بلندشدم


به سمت دستشویی رفتمو دست و صورتم رو شستم

میدونستم که لورا بیکار نمیشینه اما انتظار این همه آرایش و رسیدن به خودش رو نداشتم


از دستشویی بیرون اومدمو به سمت چمدونم رفتم نمیدونم یهو لورا کجا غیبش زد بیخال از توی چمدون یه تیشرت سفید نایک با شلوار لی زاپ دار و کتونی سفید نایک برداشتم


مشغول پوشیدن لباسام بودم که لورا وارد اتاق شد و به سمت چمدون خودش رفت 


یه لباس قرمز گیپور که دامن کوتاهی داشت پوشیده بود و رون های خوش فرمش حسابی توی چشم بود


سعی کردم زیاد به لورا دقت نکنم تا هوسی به سرم نزنه جلوی آیینه رفتمو مشغول حالت دادن به موهام شدم


پنج دقیقه طول نکشید که موهامو درست کردمو توی ایینه به خودم نگاه کردم


کنار لورا واقعا به هم میومدیم

صداش کردمو گفتم :

_بریم؟


کیف دستی مشکیش رو برداشت و گفت :

+اره آماده ام


با هم از اتاق بیرون رفتیمو سوار اسانسور شدیم


از ساختمون هتل خارج شدیم که خوشبختانه جلوی محوطه هتل دو تا تاکسی خالی به چشمم خورد


به تاکسی ها اشاره کردمو با لورا به سمتشون رفتیم

سوار تاکسی شدیمو لورا اسم کلوپ رو به راننده گفت


20 دقیقه نگذشته بود که راننده نگهداشت و پیاده شدیم


نگاهی به ورودی کلوپی که روبه رومون بود انداختمو با کمی تعجب گفتم:

_اینجاست ؟

لورا سری‌تکون داد و دیگه چیزی نگفتم

با این از ویوش معلوم بود یه کلوپ خیلی معمولیه نخواستم حرفی بزنم که باعث ناراحتی لورا بشه


وارد کلوپ شدیمو لورا به سمت سالن رقصش بردتم


وارد سالن شدیمو به سمت میز خالیی که گوشه سالن بود رفتیم


سنگینی نگاه اکثر دخترا رو روی خودم حس میکردم


آروم سرمو نزدیک گوش لورا بردمو گفتم :

_دقیقا 99% دخترای اینجا بهم خیره شدن مطمئنی اینا آدم خوار نیستن؟


از حرفم لبخندی رو گوشه لبش نشست و گفت :

+تو مطمئنی که 99% دخترا دارن بهت نگاه میکنن؟


سری تکون دادمو با قاطعیت گفتم؛

_البته اون 1% درصدی هم که نگاهم نمیکنن خیلی مستن و توی حال خودشون نیستن طفلکا فردا


+طفلکا ؟ برای اون 1% ناراحتی؟


_ البته چون فردا تا آخر عمراشون میخوان حسرت اینو بخورن که چرا تو وضعیت عادی نبودنو منو ببین


لبخندش عمیق تر شد و یهو لباشو روی لبام گذاشت و نرم بوسیدتم

بعد از چند ثانیه ای ازم جدا شد و گفت :

+حالا دیگه کسی نگات نمیکنه 

لبخند پررنگی بهش زدمو فاصله بینمون رو پر کردم 

خیلی نرم و با احساس می بوسیدتمو دستشو روی بازوهام میکشد


لعنتی حتی بوسیدنش هم می تونست برای یه رابطه خوب تشنه ام کنه ...


اگه شرطی در کار نبود تا الان حداقل 2 بار باهاش رابطه داشته بودم


برای این که تحریک نشم از بوسیدنش خیلی زود ازش فاصله گرفتمو گفتم :

_چی سفارش بدم ؟


سرشو نزدیک گوشم اورد و گفت:

+ بزار من یه شراب خوب کلمبیایی سفارش بدم نمیخوام خیلی مست کنیم


باشه ای گفتمو لورا به گارسون اشاره کرد و سفارش داد


خیلی زود گارسون با سینی که توش شیشه شراب و دوتا پیک و میوه های برش داده بود به سمت میزمون اومد 


شیشه شراب رو برداشتمو کمی توی پیکم ریختمو مزه مزه اش کردم

طنع خوبی داشت پیک لورا رو هم پر کردمو با هم شروع به نوشیدن کردیم


بعد از چند دقیقه ای نوشیدن شراب لورا بلند شد و دستمو گرفت 

باهم به وسط پیست رفتیمو شروع به رقصیدن کردیم


لورا خیلی پر تحرک میرقصید و خودشو بهم مچسبوند که سرمو نزدیکش کردمو گفتم:

_یکم آروم تر لورا

به بقیه اشاره ای کرد و با صدای بلندی که بشنوم گفت :

+ اینجا کلمبیاس باید تند برقصی


هیچ وقت این رقص های سریع رو دوست نداشتم اما نمیدونم چرا باهاش همراهی کردمو با لورا و جمعیت همرنگ شدم


بیست دقیقه بیشتر نرقصیده بودیم که خسته دست لورا رو گرفتمو به سمت میزمون برگشتیم


لورا رو روی پام نشوندمو نزدیک گوشش گفتم:

_تو واقعا خیلی پر انرژی هستی 


خم شد و پیکش رو پر کرد و تو بغلم خودشو جا به جا کرد


کمی از پیکش رو مزه کرد و سرشو تو گودی گردنم فرو کرد و گفت :

+آره تو می تونی خسته ام کنی ؟


از لحن شیطونش لبخندی زدمو گفتم :

_تقریبا 3 ساعت دیگه باید جلوت مقاومت کنم


توی گلو خندیدو باستنش رو که روی رونم بود به وسط پام کشید و کمی خودشو بالا و پایین کرد 


+بنظرت می تونی تا سه ساعت دیگه صبر کنی برای حس کردنم من که نمی تونم ...


از روی پام بلندش کردمو روی صندلی کنارش نشستمو گفتم :

_چرا که نه 


+میبینیم


چیزی نگفتم که ادامه داد:

+این پیک رو برام پر کن 


پیک رو ازش گرفتمو پر کردمش 


+نگهدار الان ازت میگیرمش


مشغول درست کردن بالا تنه لباسش شد و از بغلش لباسشو بالا میکشید که سینه هاش تکون میخورد


یقه لباسش کاملا بسته بود و فقط بریدگی بیضی شکلی داشت که چاک سینه اش رو نشون میداد


خیره به حرکت سینه هاش بودم که پیک رو از دستم گرفتو کمی ازش نوشید 

+من میرم دستشویی


سرس تکون دادمو پیکشو روی میز گذاشت و به سمت دری که انتهای سالن بود رفت


پیکش رو از روی میز برداشتمو به پیست رقص خیره شدم

تقریبا با جرعت می تونستم بگم لورا از تمام دخترایی که توی بار بودن هم زیباتر بود هم خوش اندام تر


چند دقیقه ای گذشته بود و دیگه داشتم از تنهایی کلافه میشدم که با حس ویبره ، گوشیم رو از جیب شلوارم دراوروم


لورا بود داشت بهم زنگ میزد گوشی رو جواب دادم اما تو اون شلوغی صداش رو اصلا نمیشنیدم


گوشی رو قطع کردمو بهش اس ام اس دادم

_صدات نمیاد انفاقی افتاده ؟

خیلی زود جوای اس ام اسم رو داد

+من توی دستشویی گیر کردم بیا در رو برام باز کن


جوابشو ندادمو سریع بلند شدمو به سمت دری که لورا رفت بود رفتم


در رو باز کردمو وارد یه راهرو باریک شدم

چند قدمی جلوتر رفتمو لورا رو صدا کردم حس میکردم این راهرو به هر جایی بجز دستشویی بخوره 


به اطراف نگاه میکردمو جلو میرفتم که لورا دری که انتهای راهرو بود رو باز کرد و با صدای بلند گفتی:

+بیا اینجا


با تعجب بهش نگاه کردمو به سمت در رفتم

وارد اتاقی که لورا توش بود شدمو به اطراف نگاهی انداختم

_اینجا کجاست ؟

+بنظر میرسه اتاق تعویض لباس و استراحت خدمتکارا باشه


_ تو اینجا چیکار میکنی مگه نرفته بودی دستشویی


+چرا اما کمی حالم بد شد و یکی از خدمتکارا بهم گفت می تونم یکم اینجا دراز بکشم و حالم بهتر شد برم


_خب اگه حالت بد می تونیم بریم


+نه تا چند دقیقه دیگه حالم بهتر میشه

چیزی نگفتم که روی کناپه ای که وسط اتاق بود دراز کشیدو شروع به ماساژ شقیقه هاش کرد

Report Page