26

26


26

بارداره ! متوجه شدم ؟!

اوه نه اصلا

من انقدر بی توجه بودم که تازه الان متوجه شدم چاق شده

واقعا هم شکمش پیدا نبود 

فقط کمی چاق شده بود 

اما چیز به این خصوصی به من چه ربطی داشت! یهو دوزاریم افتاد

بارداره. باید بره مرخصی زایمان و ... اوه اوه بدون منشی چکار کنم 

سرشو بلند کردو نگران گفت 

- من میخواستم تا روز آخر بیام فقط 6 ماه مخصی زایمانمو برم. راستش رو این کار و درآمدم حساب باز کردم . اما یه مشکلی برام پیش اومده دکتر برام یه جراحی و بعدش استراحت مطلق نوشته 

- اوه ... خیر باشه. مشکل حادی که نیست ؟

- نه ... یعنی ... چرا ... اما انشالله حل میشه... اما من... من باید علاوه بر مرخصی زایمانم ازتون چند ماه مرخصی بدون حقوق بگیرم 

فقط نگاهش کردم که گفت 

- امکانش هست ؟ من حاضرم ضمانت بدم بعد زایمانم و حل شدن مشکلم خودمو میرسونم به کار 

هنگ نگاهش کردمو گفتم 

- الان مشکلت مرخصیه خانم پایان؟ ترسیدم فکر کردم چه مشکل حادی هست 

معذب شدو گفت 

- خب راستش... راستش میخواستم بگم اگه میشه این مدت خواهرم جای من بیاد. 

حالا ابروهام بد بالا پرید و گفتم 

- خواهرتون ؟

- بله من همه چیو بهش میگم. اون خیلی زبر و زرنگه. شک نکنین شما اصلا نمیفهمین من نیستم 

فقط نگاهش کردم 

خنده ام گرفته بود

اما خنده ام رو خوردمو گفتم 

- منم از شما راضی بودم و هستم خانم پایان... خواهرتونو بفرستین پیشم برای مصاحبه اگه به معیار های من میخورد ایشون میتونن جای شما بیان 

چشم هاش برق زد 

تشکر کردو رفت 

ده دقیقه بعد دوباره در اتاقمو زدن

حدس زدم خودش باشه برای همین فقط گفتم بیا تو 

در باز شدو اومد تو


کبود شدن گردن و لب ها چیز عجیبی نیست وقتی با دنیل آندو تو رابطه باشی . مردی که فانتزی های رابطه زیادی تو سرش داره . 

اما وقتی دانشجو دنیل هم باشی ! کار خیلی سخت تر میشه ... چون حالا هیچ حد و مرزی برای شیطنت های دنیل وجود نداره ...


اگه دنبال یه رمان بزرگسالان بدون سانسور هستی #مقبره_لیا رو از دست نده. کاملا بدون سانسور و با لحظات ناب دو نفره


https://t.me/mynovelsell/366

Report Page