251

مکث نکرد من چیزی بگم رفت داخل سرویس و آبو باز کرد 

به تنم نگاه کردم

انقدرم بد نبود سیاوش داشت اینجوری میگفت 

حس میکردم رفتارش عادی نیست

مثل یه وسواسه

وسواسه فکری

انگار دتشت حساسین بیجا نشون میداد

بلند شدمو رفتم حمام 

سیاوش کف مالی زیر دوش بود

انیدر سریع خودشو شسته بود! 

تا رفتم داخل کنار ایستاد تا برم زیر دوش و گفت

- موهاتم میشوری ؟

هومی گفتمو کامل رفتم زیر دوش

آب گرم حس خوبی بهم میداد مخصوصا که سیاوش تنمو شستو حسشو بهتر کرد

هرچند اصلا جای حساسو دیت نزدو یه جوری شست که انگار داره مادربزرگشو میشوره !

اما بازم خوب بود 

حوله رو گرفتمو قبل سیاوش رفتم بیرون

دیگه تلاش نکردم با سیاوش بحث کنم

تنمو خشک کردمو لباس زیر پوشیدم 

موهامو داشتم خشک میکردم که طیاوش اومد

زیر دکش متوجه شدم حسابی تحریک شده اما اومد بیرون خبری از اون تحریک نبود

حدس زدم خودش یه کاریی کرده

اما بحث باز نکردم

سیاوش لباسپوشیدو اومد پستم نشست

سشوا از من گرفتو موهامو خودش خشک کرد

به جای برس دستشو تو موهام میکشیدو پیدا بود از این حرکتش حسابی راضیه 

موهام که حسابی خشک شد بلند شدو لباسمو بهم داد

هر دو حاضر شدیمو لباس هارو جمع کردیم 

رفتیم تو رستوران هتل صبحانه خوردیم

تازه ساعت یازده شده بود 

اما خب کاری نداشتیم پس رفتیم سمت خونه ما

به مامان زنگ زدم گفتم دهریم میایم

قشنگ معلوم بود تعجب کرده انقدر زود

حالت عادی تا لنگ ظهر خواب بودم الان یازدهو نیگ تو راه خونه!!!

سیاوش نزدیک خونمون ایستادو رفت داروخونه 

با یه بگ پر دارو برگشتو گذاشت رو پام 

نگاهم کردو گفت

- میتونی الان بزنی؟