251

251


#رئیس_پردردسر 

#۲۵۱

تئو سریع جواب داد

- ساعت ۷ ... 

براش نوشتم

- اگر بیام چطور شمارو بشناسم ؟

برام نوشت

- میز شماره هفت ... منتظرتم مارگارت ...

به پیامش نگاه کردم

میز ۷ 

ساعت ۷ 

خب ... 

زمان زیادی نداشتم

روست نداشتم در مورد خودم و متئد باهاش حرف بزنم

اما دوست داشتم ببینمش

اون اسطوره من بود

باید میدیدمش 

این فرصتی نبود که راحت از دست بدم

سفارشم رسید 

غذامو خوردم

دوش گرفتم

موهامو مرتب کردم.

اولین کتابی که از تئو خوندم رو برداشتم و را افتادم

پیاده میخواستم برم

برم و فکر کنم به انتخابم 

به متئو 

به این شب که میشد تو آغوش متئو باشم

اما الان تنهام

میدونم بعد متئو هیچکس تو قلبم جایی نداره

به انگشتر تو دستم نگاه کردم

باید تکلیف طلاق رو هم مشخص میکردیم

چشم هام از اشک داغ شد

اما اشکو عقب فرستادم و وارد کافه شدم

ساعت دقیقا ۷ بود

اما

میز شماره ۷ 

خالی بود ...


فایل کامل رمان رئیس پر دردسر تخفیف زدیم . میتونید به مبلغ ۱۷ تومن فایل کامل رو خریداری کنید 👇👇👇

https://t.me/mynovelsell/1213

Report Page