245

245


اما برعکس انتظارم آرش چرخید سمت ساخل و گفت:

- مثلا چه عواقبی؟ بگو منم در جریان باشم

دستش رو گرفتم و کشیدم

زیرلب گفتم:

- بیا زودتر بریم

آرش نگام کرد 

جواب نگاهشو با محبت دادم و انگار خشم چشمهاش کم شد 

دستم رو محکم گرفت رفتیم

ساحلم دنبالمون نیومد

فکر نمیکردم بی خیال بشه اما شانس اوردیم

ماشین مامانش دست آرش بود 

با همون‌برگشته بود انگار

سوار شدیم

گفت:

- خب کجا ببرمت بانوی جوان؟ 

- خونه دیگه

- گرسنه‌ت نیست؟ 

- نه زیاد

آهنگی گذاشت و گفت:

- باشه پس میریم خونه من و یه چیزی سرهم میکنیم میخوریم

چیزی نگفتم و استقبالی نکردم

خودش ادامه داد:

- بعدشم میرسونمت خونه 

لبخندی زدم و گفتم باشه

وقتی رسیدیم آرش چمدونم رو از ماشین نیاورد پایین

گفت تو که میری چن ساعت دیگه، بذار همونجا باشه

باهم رفتیم بالا

سعید خونه نبود

کلا اکثر مواقع نبود

باهم سوسیس رب گوجه درست کردیم

از غذاهای مورد علاقه آرش بود و خوشمزه‌ هم درستش میکرد

یه فیلم گذاشت و حین دیدن باهم غذا خوردیم

فیلم کمدی بود و بینش مدام میخندیدیم و باهم حرف میزدیم

از این آرامش خوشحال بودم

بهتر بود باهم با ساخل سروکله بزنیم تا آرش به تنهایی..

تلفن خونه زنگ خورد

کسی بلند نشد تا جواب بده

رفت روی پیغامگیر و صدای ساحل توی خونه پیچید:

-امروز مراعاتت رو کردم جلوی دوست دختر کوچولوت چیزی نگفتم

خنده م گرفت 

دوست دختر کوچووولووو

من قد بلندی داشتم

اما به هرحال در برابر قد و هیکل ساحل کوچیک به حساب میومد

بس که استخون بندی درشتی داشت

با خنده گفتم:

- تو زیادی گنده ای، من کوچیک نیستم

توقع داشتم آرش چیزی بگه

اما ساکت بود و با عصبانیت زل زده بود به تلفن

ساحل گفت:

- دفعه بعد میگم و آبروت رو پیشش میبرم

آرش بلند شد

سریع دیتش رو گرفتم و کفتم:

- خواهش میکنم آروم باش. تا فردا صبر کن ببینیم وکیله چه برنامه ای داره 

کشوندمش سمت خودم

بازم نشست و دستم رو بوسید

زیرلب گفت:

- ببخشید که انقدر با من بودن دردسر داره..


Report Page