244
#رئیس_پردردسر
#۲۴۴
چند لحظه فقط خیره به کاغذ ایستادم
چکار کردی تو دختر
میدونستم تو شوکه
مرگ رزالین
اون همه آسیب و ترس
میدونستم حال مساعدی نداره
خودمم نداشتم .اما ترک کردن !
از مارگارت انتظار نداشتم
سریع برگشتم اتاق خواب
لباس پوشیدم.
مارگارت وسایلشم برده بود
لعنتی
تو کجا رفتی دختر ...
به سرعت زدم بیرون
سوار ماشین شدم و به سمت خونه مارگارت حرکت کردم
هرجند شک داشتم اونجا باشه
من بعد مدت ها به مارگارت رسیدم.
اما ...
درست شبی که فکر کردم پیوند ما عمیق شده...
مارگارت منو ترک کرد
گوشیمو بیرون آوردم
باید باهاش حرف میزدم
شماره مارگارت رو گرفتم
جواب نداد
مسیج دادم
- باید حرف بزنیم
بازم جواب نداد
دوباره زنگ زدم و اینبار...
گوشیش خاموش بود
پوزخند زدم
مارگارت تو زیر سنگ باشی هم من پیدات میکنم
رسیدم به خونه مارگارت.
پارک کردمو پا تند کردم سمت واحدش
در زدم
خبری نبود .
داد زدم
- مارگارت در رو باز کن .
بازم کوبیدم به در
همسایه مارگارت اومد بیرون و گفت
- نیستش... ده روزه نیستش ...
با عصبانیت گفتم
- میدونم صبح اومده خونه
مرد همسایه پوزخند زد و گفت
- آره صبح اومده رفته تو!!! بعد قبض هاش همچنان لای در مونده!!! حالت خوش نیستا
با این حرف رفت داخل
عقب رفتم
به در بسته و قبض های لای در نگاه کردم .لعنتی ....حق با اون مرد بود .
مارگارت اینجا نیست...
کلافه بودم
یهو فکری به سرم زد
این رمان تو کانال حق عضویتی تموم شده
میتونید همین الان نسخه کامل رو خریداری کنید
قیمت نسخه کامل ۲۵ هزار تومن هست
اما برای شما که اعضای کانال هلو هستید ۱۹ تومن میشه . برای خرید به نگار پیام بدید
برای دریافت شماره کارت پیام بدید حتما اسم رمان بگید #رئیس پردردسر و بگید عضو کانال هلو هستید👇👇