239

239


صورتم قرمز بود و دستام میلرزید

پاشدم در اتاقمو قفل کردم که کسی نیاد تو

با صدای آرومی بهش گفتم:

- مطمئنی؟ 

- معلومه که مطمئنم. من ازون شب به بعد اصلا جایی که این زنیکه بوده نموندم

- هوممم

من اصلا نمیدونستم بازم ساحل رو دیده

ولی الان وقت دعوا کردن سر این موضوع نبود

برای همین چیزی راجبش نگفتم و در عوض گفتم:

- خب اگه از همون شب باشه چی؟ 

- ازون شب چندماه میگذره بهی. اگه ازون موقع بود که الان باید شکمش میومد جلو. 

آهانی گفتم

من از قبل تصمیمم رو گرفته بودم

توی این موضوع پشت آرش رو خالی نمیکردم

میموندم و روی ساحل رو کم میکردم

به آرش گفتم:

- خب وقتی از تو نیست میتونیم بگیم بره دی ان ای بده. از الانم میشه

- گفتم بهش. زیر بار نمیره. میکه توی دوران بارداری خطرناکه. نمیتونم مجبورش کنم

- اگه میگه بچه از توئه، میریم دادگاه. ازش شکایت میکنیم. اونوقت برای اثباتش مجبوره تست بده

- نه ممکنه حکم ببرن تا وقتی که به دنیا اومد صبر کنیم و بعدش تست بده. با یه وکیل حرف زدم. و جدای ازون، خیلی سروصدا و گندکاری داره. همین اول زندگیمون مامان بابات دیگه تورو بم نمیدن

راست میگفت

ولی عجیب بود برام

بعد از تولد بچه که مشخص میشد از آرش نیست

چرا ساحل داشت همچین کاری میکرد

هدفی داشت قطعا

که مبخواست توی همین مدت زمان به اصطلاح بارداریش بهش برسه

به آرش گفتم:

- چیزی ازت خواسته؟ 

سکوت کرده بود

—————————-

سلام بچه ها. من دیروز یادم رفت پارت بفرستم و شماهاهم انقد درگیر عید بودین که فک کنم یادتون نبود و کسی به ربات پیام نداد😂 عیدتون کلی مبارک ♥️

Report Page