225

225


به صورتش نگاه کردم

چشم هاش دوباره برق شهوت داشت 

انتظار داشتم باقی لباسشو هم بیرون بیاره 

اما پاهامو باز کردو خودسو بین پام قرار داد 

دستمو رو پیراهن مشکیش کشیدمو گفتم

- لخت نمیشی 

- باشه شب ...

اینو گفته حرکت اولو زد 

نفسم رفتو دوباره درد بدنمو گرفت

اما بیشتر از درد شوکه بودم 

انتظار نداشتم انقدر سریع و بی تحمل شروع کنه

انتظار نداشتم سیاوش با اینهمه به قول خودش تجربه اینجور از خود بی خود بشه 

ته دلم خیلی خوشحال بود

حس میکرد کار منه 

من اینجور بی تحملش کردم

اما مغزم میگفت همش خیال باطله 

سیاوش دستشو دو طرفم رو تخت ستون کردو با شدت ادامه داد چنگ زدم به موهاشو سعی کردم صدامو کنترل کنم

لباش نشست رو لبمو کمکم کرد 

به اوج رسیدمو بدنم داغ داغ شد

سیاوش لبمو رها کردو سرشو تو گردنم فرو کرد 

نفس عمیق گرفتو لحظهه بعد درونم داغ شدو سیاوش آروم گرفت 

انقدر تو اون حالت موند که بدن هر دومون آروم شد 

آروم از رو تنم بلند شدو ایستاد 

جلوی شلوارش دست کشیدو گفت

- باید عوضش کنم 

نگاه کردمو دیدم حسابی جلو شلوارش خیس شده

اونم به من نگاه کردو گفت

- تو هم حمام واجب شدی ... نوبت لیزرتم یادم رفت هماهنگ کنم ...

با کرختی نشستم رو تختو گفتم

- میرم تنمو آب بزنم

سریع گفت

- نه‌... شب با هم میریم دوش بگیریم ... دراز بکش خودم تمیزت کنم

- خودم میتونم

اینو گفتمو خواستم بلند شم که دستشو گذاشت رو شونه ام و گفت

- دراز بکش آرام‌. گفتم خودم تمیزت میکنم 

خسته بودم 

حال تکون خوردن نداشتم

برای همین دراز کشیدم

سیاوش خودش تمیزم کردو گفت 

- خوبه. بپوش بریم بیرون

بی حال گفتم

- میشه توالت برم حداقل 

- هممم برو... زود بیا 

چشم چرخوندمو گفتم

- باشه اما فکر میکردم تو زیاد مدل مردای ایرانی نباشی

یه ابروشو بالا دادو گفت 

- مردایرانی؟

بدون نگاه کردن بهش گفتم 

- آره دیگه ... بدون عشق بازی و میک لاو کارشونو میکننو بعد هم میگن بپوش جمع کن ... 

برگشتم سمتش

هر دو ابروش بالا بود 

با چشم های نسبتا عصبانی

اومد سمتمو گفت

- دقیقا جی میخوای بگی آرام ؟

یکم جا خوردم

چون بیشتر حرفم شوخی بود تا جدی 

اما سیاوش انگار جدی گرفته بود ...

Report Page