225
۲۲۵
نگران صداش کردم
- نیما
اما نگاهم نکرد
برای همین بلند شدم رفتم سمتش
تازه متوجه من شد
نگاهم کردو گفت
- چرا بیدار شدی؟
- تو چته که نخوابیدی ؟
از کنارش به بیرون نگاه کردم .
نم بارون زده بودو درخت های حیاط حسابی براق و تازه شده بودن
نیما منو عقبی کشید تو بغلشو دستشو دور بازوهامو شونا ام قفل کرد
موهامو یه نفس خیلی عمیق کشید
بازدمش رو تو گردنم خالی کردو آروم گفت
- نیلا ... فوت شد ...
سکوت
سکوت
سکوت
حتی چیزی نمیدیدم
دورم سفید بود
چی شد ؟!
چی گفت !
انگار گوشام داشت زنگ میزد
حس کردم پاهام دیگه توان نداره
دست نیما فقط منو اونجا نگه داشتا
نیلا...
اون دختر کوچولو معصوم ...
رفت پیش سمیه ...
ناخوداگاه لیخند زدم
زیر لب گفتم
- رفت پیش مامانش ...
نیما هومی گفت و دوباره موهامو نفس عمیق کشید و گفت
- دیشب محمد رضا و مادرش تو ماشین بودن تصادف میکنن. نیلا جلو بغل مادربزرگش بود...
نیما سکوت کرد ...
گلوشو صاف کردو ادامه داد
- نمیدونن هنوز از برخورد سرش به داشبرد فوت شد یا بخاطر باز شدن کیسه هوا بچه ...
نیما سخت گفت
- بچه خفه ... شد ...
گونه هام داشت میسوخت
اشکم داغ بودو شور ...
شور مثل زندگی این بچه ...
فقط حروم شد. فقط زجر کشید. چقدر عذابش دادن.
از این دست به اون دست ...
آخرم که با یه حماقت ...
جای بچه رو صندلی جلوئه؟
دنیا پولو دارن. بهترین صندلی ماشینو نصب کردن ! اونوقت شعورشو ندارن بچه رو تو صندلیش بزارن ! خدایا چی میکشی از دست بنده هات ؟
خواستم بگم محمد رضا چی شد
اما دهنم باز و بسته شد
صدایی ازش در نیومد
داشتم گریه میکردم .اما اینبار نه برای نیلا.
اینبار میدونستم نیلا بغل مامانشه. جایی کا از اینجا خیلی بهتره ...
نیما خودش کتفمو بوسیدو گفت
- محمدرضا جسمش سالمه ... تصادف وحشتناکی نبود . اما روحش داغونه. فکر نکنم دووم بیاره.
هیچی نگفتم
من کیم که آدمارو قضاوت کنم
من کیم که کار خدارو تفصیر کنم
حتی فکری که تو سرم رژه میرفتو میگفت حقشه. حق مردی که با یه زن بی دفاع بازی کردو اونو با کشتن داد
اما این فکرم پس زدمو گفتم
- خدا به دلش آرامش بده ... خدا آخر عاقبت هممون رو به خیر کنه
نیما سر تکون داد
گونه ام رو روسیدو گفت
- ببخشید ناراحتت کردم. اما بهت گفتم.سبک شدم
تو سرم کلی سوال بود بپرسم
اما تو بغل نیما جرخیدم سمتش
سلام دوستان . کانال پشتیبان فروش رمان های منو دوستام فقط رمان خاص هست 👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAFijMDIZLKFrzy1MUQ
باقی همه دزدی و بدون رضایت ماست 💜