224

سریع نشستم رو تختو خواستم جلو حوله رو ببندم

اما سیاوش اخم کردو دستمو کنار زد 

کنارم نشستو گفت 

بشین رو پام 

- برم لباس بپوشم

- میپوشی حالا ‌...

لحنش جدی و دستوری بود

نشستم رو پاش که کامل جلو حوله رو کنار داد

نوک سینه ام رو بوسیدو دستشو رو شکمم کشیدو پائین برد 

مشغول سینه ام شدو گفت

- درد داری؟

- یکم مثل درد پریود 

- بدنت کم کم با من هماهنگ میشه اینم خوب میشه 

- حامله نشم سیاوش

- نه ... نریختم داخلت که 

انگشتش بین پام فعال شدو تنم گر گرفت 

دست دیگه اش که دور کمرم بود حوله رو از زیر باسنم بیرون کشیدو روی رونو باسنم دست کشید 

به سختی گفتم

- کاندم بزاریم امنیتش بیشتر نیست 

- هست اما من ازش خوشم نمیاد

- منم نمیتونم قرث بخورم حساسیت دارم 

سرشو عقب بردو گفت

- مگه قبلا امتحان کردی؟

سرتکون دادمو گفتم

- اوایل پریودم نا منظم بود دکتر بهم داد تا تنظیم شم اما حالمو بد کرد 

سری تکون دادو گفت 

- کلا خوب نیست اندامتو بهم میریزه. من دوست ندارم اندامت بهم بخوره 

نگران گفتم

- یعنی چاق شم دوستم نداری؟

خندیدو گفت 

- منظورم این نیست. قرص تناسب رون و باسنو بهم میریزه من خوشم نمیاد 

سری تکون دادمو گفتم 

- یعنی میگی طبیعی ادامه بدیم ؟ 

- نه ... یه راه دیگه هست ... 

با این حرف دوباره سینه ام رو مکیدو انگستشو آروم واردم کرد

آه آرومی گفتمو لب زدم

-چی 

منو یهو خوابوند رو تختو گفت

- میگم حالا 

با این حرف کمر شلوارشو باز کرد