223

223


حرفاش خیسی بین پامو بیشتر میکرد 

-...الان حسابی خوردنی شده

+...تایم داری بریم خونه؟ 

نالیدم

-...نه بابا حساس شده دردسر میشه 

+...باشه فردا به یه بهونع ای از شرکت میکشمت بیرون 

شلوارمو مرتب کردم 

رسیدیم سرکوچه 

پیادع شدم و رفتم خونه 

فقط مامان خونه بود 

ناهار خوردم و خوابیدم 

وقتی بیدار شدم باباهم رسیده بود 

روی یکی از مبل ها نشستم 

بابا نیم نگاهی بهم کردو گفت

-...درمورد این پسره که دیروز اینجا بود یکم تحقیق کردم پسرخوبیه لجبازی نکن و بذار بیان آشنا شید 

+...پدر من لجبازی نمیکنم ولی من علاقع ای به این شخص ندارم از رفتارش اخلاقش خوشم نمیاد 

-...توکه خیلی وقت نیست میشناسیش قضاوت نکن 

+...همین اندازه هم که شناختمش خوشم نیومده

-...بهرحال به مهراد گفتم بهش بگه میتونن باخانواده بیان 

نالیدم

+...بابا 

پاتند کردم سمت اتاق و به حامد زنگ زدم

+...الو حامد 

-...جان

+...بابام میخواد به اشکان بگه بیان خونمون برای آشنایی 

چند ثانیه سکوت شدو حامد گفت

-...خودم به حسابش میرسم قطع میکنم بعد بهت زنگ میزنم

24پارت جلو تر تو کانال خصوصی آماده هست.‌ برای عضویت تو کانال خصوصی و خوندن پارت های بیشتر و جلوتر به خودم پیام بدین.

https://t.me/SJo_sara

💙💜💚❤💛💗

Report Page