220

220


تو گوشم گفت

- منی که چند سال بود ... تحریک نمیشدم... اون شب با دیدن لب هات تحریک شدم! فقط لب هات! باورت میشه؟

لبشو مماس گردنم حرکت داد

گوش سمت دیگه ام رو مکیدو گفت

- اون شب با دیدن بازی سینه هات بعد سالها کنترلم از دستم خارج شد !

دستشو رو شکمم کشیدو تو شورتم برد

بین پام خیس خیس بود

انگشتشو آروم تو خیسی بین پام حرکت دادو گفت 

- درست مثل من ...  

گازی از گردنم گرفتو گفت

- ما ... مال همیم آرام... هیچوقت شک نکن 

دستمو تو موهاش بردم

تو حال خودم نبودم 

یهو انگشتشو آروم کمی واردم کرد 

نفسم رفتو چنگ زدم به موهاش که سیاوش گوشمو مکیدو گفت

- نترس فقط آماده ات کنم

دیگه چیزی تا عقد نمونده بود

باید تحمل میکردم و نمیذتشتم ادامه بده

باید دست سیاوشو کنار میزدم

اما پر از یه احساس لذت بودم که ناب و جدید بود

مقاومت نداشتم

ما محرم بودیم.

عیبی نداشت...

من قرار بود زنش شم

حالا یکم زودتر ...

انگار فکرمو شنید 

یه انگشت دیگه اش هم اضافه شد و اینبار کمی سوزش به لذت اضافه شد

از هینی که گفتم فهمید 

دست دیگه اش رو برد سمت کشو تختو چیزی بیرون آورد

لبش از تنم جدا نمیشدو گردنو بنا گوشمو مدام میبوسیدو میمکید

دستشو از شورتم بیرون آوردو اینبار که وارد شورتم کرد چیز سردیو بین پام کشید 

خمار و پر از شهوت گفتم

- چیه؟ 

دستشو دورانی بین پام چرخوندو گفت

- دردتو کم کنم 

- سیاوش ...

ادامه جمله ام رو نتونستم بگم

نمیدونم نخواستم بگم یا نتونستم

حرکت دستش بین پام تند تر شدو تو یه لحظه به اوج رسیدم

آتیش بازی شد پشت پلکم 

انگار شناور شدم تو هوا

جسممو حس نمیکردم.فقط احساس بودم

پر از لذت 

هنوز تو اوج بودم که شورتمو پائین کشید و از پام بیرون آورد

پاهامو باز کردو بین پام نشست

چشم هامو به سختی باز کردم امد قبل اینکه چیزی ببینم آلتشو حس کردم که بین پام گذاشت 

نگاهمون گره خورد

تو تاریکی چشماش مثل تیله بود

انگار منتظر بود رفتار منو ببینه 

اما من هنوز تو اوج بودمو مغزم از کار افتاده بود

خودشو بین پام مالید 

ناخداگاه چشمام بسته شدو آه آرومی گفتم که سیاوش حرکت اولشو زدو خودشو تا انتها فرو کرد داخل 

جیغم تو اتای پیچیدو گلوم سوخت ...

Report Page