بررسی فیلم دَه

بررسی فیلم دَه

انجمن اسلامی دانشجویان آزاداندیش

▫️به اعتقاد من سینمای کیارستمی یکی از رادیکال‌ترین‌ شکل‌های سینما در ایران است. برخلاف نظر بسیاری از منتقدین، دغدغه‌مند بودن کیارستمی، از کارهای ابتدایی‌ او ثابت شده است؛ اگر با فهم درست، فیلم «قضیه‌ شکل اول، شکل دوم» را نگاه کنیم، خواهیم فهمید که این فیلم یکی از سیاسی‌ترین فیلم‌های دوران خودش است، «مشق شبِ» او تیغ تیزی علیه نظام آموزشی است، «طعم گیلاس» تصویر انسانی معاصر با تمام تنهایی‌ها و بی‌تابی‌هایش را به تصویر می‌کشد و «کلوز آپ» چالشی عمیق برای قدرت تمییز واقعیت از مجاز است.


▫️و اما فیلم «ده»؛ کیارستمی خودش است و فیلمی هم که درباره زنان می‌سازد شبیه به دیگران نیست. او زن را در موضع ضعف و ترحم قرار نمی‌دهد و تمامی احساسات ما با شخصیت‌های فیلم، از روی همدلی‌ است؛ آیا حسی انسانی‌تر از همدلی سراغ دارید؟ کیارستمی، زن را نه جنس مخالف می‌داند و نه جنس دوم؛ زن از نظر کیارستمی "جنس دیگر" است. در این فیلم، جز از دور، مردی را نمی‌بینیم؛ اما تاثیرات غالبا مخرب آن‌ها در همه سکانس‌ها مشهود است. پسر کودکی را هم که می‌بینیم، هنوز در دامان زن‌ها در تربیت و رشد بوده و او که درگیر جابه‌جایی شدن و پاس‌کاری بین این دو شده، از این دوگانگی عاصی و کلافه شده است.

▫️فیلم مبتنی بر لوکیشن است و این لوکیشن، همان مکان مورد علاقه کیارستمی، یعنی ماشین است. سخت است؟ سخت‌تر آن که فیلم تنها مبتنی بر دیالوگ‌های ده‌گانه است و عجیب اینجاست که فیلم، لحظه‌ای از ریتم و نفس نمی‌افتد. اما این تنها جادوی سینمای عباس کیارستمی نیست؛ جادوی اصلی او اعتقاد و احترامش به زندگی‌ است. کیارستمی، استاد یافتن هنر در لحظات روزمره زندگی است. فیلم بستر گفتگوهایی به ظاهر بی‌سرانجام، اما به شدت ملموس است؛ از پیرزن دعاگو گرفته تا روسپی خندان، چون بازیگرها «بازی» نمی‌کنند. کیارستمی، اصولا به شیوه‌های مرسوم بازی‌گردانی معتقد نبود. او فیلمنامه را با توجه به بازیگرها می‌نوشت و نه برعکس. چه کسی بهتر از یک کودک می‌تواند دیالوگ یک کودک را بنویسد؟

▫️«ده» بستری‌ است تا این بار مردم عادی و عامی به روشنفکران و فیلسوفان خط و درس بدهند. «ده» همان بستری‌ است که در آن زن می‌تواند با فرزندش درباره آزادی‌ خود حرف بزند و حتی فریاد بکشد، با خانمی غریبه درد و دل کند و یا دوستش را دلداری بدهد. کیارستمی، زن را به مثابه یک انسان تک بعدی نمی‌بیند و دوگانه‌هایی را در نسبت با زن تعریف کرده و گاهی انتقاد می‌کند؛

به بهانه پیرزن، به بررسی ارتباط زن و مذهب می‌پردازد؛ پیرزنی که در راه امامزاده است و آه هم در بساط ندارد، اما به باور خود، تمام بساطش را از همان امامزاده گرفته است و اصرار دارد که خانم به زیارت برود و عرض حاجتی کند و جالب آن که کمی بعدتر، تازه عروسی را می‌بینیم که هر چه دعا کرده، دری به رویش گشوده نشده است.

به بهانه کودک، به بحث طلاق، قوانین آن و دایره اختیارات حقوقی زن در آن وارد می‌شود؛ دایره‌ای تنگ که زن برای محق جلوه دادن خودش در برابر قانون، باید به دروغگویی پناه ببرد و مجبور است که به دروغ بگوید شوهرش معتاد است. زن آزادی‌‌ را بیشتر از شوهرش دوست دارد و جدایی را بیشتر از محبوس‌بودن؛ اما قانون با زن موافق نیست. اما کودک؛ کودکی که مغزش در شست و شوی پدر است و روحش مایل به مادر، میان فشار این دو چرخ‌دنده‌ای که تماما مخالف یکدیگر می‌چرخند، در حال خردشدن است. 

به بهانه روسپی و دوست شکست‌خورده، وفاداری و استقلال زن را به چالش می‌کشد؛ دختر جوانی که در گذشته شکست عاطفی سختی خورده است و حالا اساسا به ذات عشق بدبین شده، آن را چیزی جز یک رابطه موقت تنانه نمی‌داند و زن را به سخره می‌گیرد. دخترِ روسپی او را «عمده‌فروش» می‌خواند و چه بسا خود را برتر از او می‌داند. جالب‌تر آن که شخصیت اصلی که در دیالوگ با روسپی در موضع ضعف قرار داشته و بیشتر متعجب و ساکت بود، برای دلداری دادن به دوستش، همان محتوا را بیان می‌کند و بدبینانه از نیاز به وابستگی می‌گوید که ذاتا در سرشت آدمی است. سرکوب احساسات و نیازها و در کل، فردیت او از طرف جامعه، سبب شده‌ که حتی به انکار اساسی‌ترین نیازهای درونی‌اش دست بزند.  

▫️تمام این‌ها نشان می‌دهد که این ده سکانس بی‌علت و بدون فکر کنار هم چیده نشده‌اند؛ بلکه کشف ظرایف آن‌ها، مانند تمام کارهای کیارستمی، دقت و توجه و حوصله می‌طلبد. اما آیا این فریادها، اشک‌ها و مو تراشیدن‌ها واقعا و عملا موثر است؟ به زعم من پاسخ فیلم، پاسخ تلخی است. تغییری که در دیدار اول و دوم زن و کودکش احساس می‌شود، صحبت‌هایی که راجع به دعا با آن تازه عروس می‌شود، آن لبخند تلخ، همه و همه بیش از آن که حاوی رضایت باشند، حاکی از تسلیم‌اند.

▫️و در پایان، قهرمان ما به آغازش برمی‌گردد. او به خانه‌اش نرسیده و تنها مامنش انگار همان کودکی است که او را نمی‌فهمد!


@atuazadandish

Report Page