211

211


دختر امروزی 

به قلم نارسیس 

پارت 211

آدرس پیج اینستاگرام :


narsis. romance

دستم و رو شونش گذاشتم

-میلاد

یکه ای خورد و

قبل اینکه بفهمم چی شده انگشتای پهن مردونش دور گردنم حلقه شد و با خشم غرید:

-چه بلایی سرش آوردی هرزه؟ 

داشتم خفه می شدم

می دونستم باز تو یه شخصیت دیگه اش رفته

تقلا کردم تا هوا بگیرم

نمی شد

چشمام گشاد شد

هوا نبود

دست و پا زدم

با ناخنام به دستش چنگ زدم

-چه گوهی خوردی کثافت؟ چیکارش کردی هان؟

به زور از میون لب های بهم چفت شده م نالیدم:

-دارم می میرم میلاد، منم... من...

بی حال شدم

فشار دستاش کم شد

رنگ نگاهش سریع عوض شد

کمکم کرد رو تخت بشینم

هوا رو با تموم وجود بلعیدم

به سرفه افتادم

میلاد سریع رفت و با لیوان آب برگشت

اشکم ناخوداگاه از گوشه چشمم روون بود

کنارم نشست

چند جرعه آب خوردم

نگاهش کردم

چشمش به گردنم بود

دستم رو رد زخمی که به جا انداخته بود کشیدم

-درد می کنه؟

بغض داشتم:

-اهوم

آه کشید

-این جور مواقع تو دست و بالم نباش

-چه وقتایی میلاد؟ من از کجا بفهمم که...

یهو عصبانی از جاش بلند شد

-فراموش کن بهت چی گفتم

از اتاق بیرون زد

من موندم و دنیایی سوال!

رو تخت دراز کشیدم

میلاد به اتاق برنگشت

کمی موندم تا بالاخره برای ناهار صدام زدن

بلند شدم و مشغول مرتب کردن لباسم شدم که در بی هوا باز شد و با فکر اینکه میلاد اومده چرخیدم، ولی با خواهرش چشم تو چشم شدم...


دوستان سلام. میدونم از این بی نظمی تو پارت گذاری خسته اید ولی به همون خدایی که بالاسرمونه من از هفته پیش شدیدا درگیر درد کمرم هستم و تا جاییکه حتی زندگیم مختل شده، فردا نوبت دکتر دارم تا جواب ام ار ایم و نشونش بدم برام دعا کنید، واقعا محتاجم❤️


برای خوندن قسمت اول رمان #1 رو جستجو‌کنید.

این رمان زیبا رو هر روز در کانال دختر امروزی بخوانید 👇


@dokhtare_emruzzi

Report Page