21

21


هنگ به نوشته مسیج نگاه کردم

پائین

امیر همایون

قلبم اومد تو دهنم

عادی بود زن عمو یا پسر عمو هام بیان پائین

اما امیر همایون

اونم بیاد دنبال من 

براش نوشتم 

- بیا بالا

زنگ زد 

با استرس جواب دادم

تا گفتم الو گفت

- بهت میگم بیا پائین منتظرتم 

قطع کرد 

منم به هوا اینکه تو حیاط حرف میزنیم با لباس خونه رفتم پائین تو حیاط 

کسی نپرسید کجا ( اندر مزایای خونه حیاط دار) 

منم حرفی نزدم

در کوچه رو باز کردم

دیدم امیر تو ۲۰۶ مشکیش نشسته 

وقتی دید بدون حجاب اومدم اخمش بیشتر شد 

بلوز و شلوار بلند تنم بود

روسری مامانو از رو بند برداشتم و سر کردم رفتم بیرون 

درو نیم لا گذاشتمو سوار شدم

امیر نگاهم کردو گفت

- این چه وضعشه آخه؟

- گفتم تو حیاط حرف میزنیم

- حیاطتتونم از بالا خونه ها دیگه دید داره

اخم کردمو گفتم

- اومدی اینجا اینو بگی؟

با اخم گفت

- نه ... قضیه چیه ؟ به اون پسره دراز آویزون چی میخوای بگی؟

ابرو بالا انداختم که گفت 

- ببین نگاه من تحقیق کردم طرف اونجا زیاد آدم حسابی نیست... نمیدونم... چطور بگم ...

پریدم وسط حرفشو گفتم 

- تحقیق کردی؟ از کجا؟ چرا؟ 

اخمش بیشتر شد

- تو جای خواهرمی مگه میشه ...

پریدم وسز حرفش و گفتم 

- امیر ... به خدا من فهمیدم جای خواهرتم ! لازم نیست هر بار منو میبینی اینو تکرار کنی! آره گفتم دوستت دارم ! اشتباه کردم ! غلط کردم ! خوبه؟ راضی شدی! میشه دیگه انقدر نگی من جای خواهرتم ! میره رو اعصابم . بهم بگو برات علاقه و دوست داشتن من مهم نیست.بگو از من خوشت نیومده یا بگو از من متنفری .... اما به بهونه جای خواهرمی از زیر حقیقت در نرو 

انقدر تند تند و عصبانی اینارو گفتم که حد نداشت 

قبل اینکه لب باز کنه چیزی بگه 

از ماشین پیادخ شدمو درو کوبیدم

انتظار نداشتم امیر همایون پیاده شه

اما پیاده شد و دوئیدم سمت خونه پشت سرم بلند گفت 

- نگاه ... اونا نیست ... فقط چون ... جای خواهرمی ...

هنگ جلو در ایستادم

Report Page