206
باید جیکارمیکردم میگفتم حرفاتونو شنیدم؟یا به روی خودم نمیاوردم؟
از سرویس بیرون اومدم و گفتم
+...کی بود در زد؟
امیر بدون اینکه برگرده گفت
_...مدیر ساختمون بود برای پول شارژ اومده بود
عمیق بهش نگاه کردم و تودلم پوزخند زدم
مدیر ساختمون احیانا تکلیف بچشو پیش تو روشن نمیکنه؟
بی حدف پشت میز نشستم و مشغول خوردن شدیم
طعم غذا خوب بود تاحدودی حرفه ای بود
امامغزم فکرم درگیر بود و بی اشتها شده بودم
+...دستت درد نکنه عالی بود
_....توکه چیزی نخوردی
+...سیرشدم
_...به ظرفا دست نزن فردا یکی میاد خونه رومرتب میکنه برو بشین برات کیسه اب گرم بیارم
روی کاناپه دراز کشیدم
کاش حداقل صورتشو دیده بودم شاید میتونستم پیداش کنم و باهاش حدف بزنم
چشمامو بستم
یعنی کسی که تا دوهفته ی دیگه نیخواست بشه شوهرمن....
داشت با زندگی یکیدیگه بازی میکزد؟
شایدم داره بازندگی من بازی میکنه!!!
اصلا چراهیجی نگفت به اون زن ؟
چرا سکوت کزد؟