204

204


روی کانامه دراز کشیده بودم و منو نمیدید


ازهمینجا صداش کردم و گفتم

+...امیر کجا داری میری؟

باشنیدن صدام شکه برگشت و گفت

_....فکر کردم رفتی


کنارم نشست و گفت

_...بهتری ؟


از چهرش معلوم بود پشیمونه خودمم مقصر بودم کش دادن بیشتر این ماجرا سودی برای هیجکدوممون نداشت 


+....اره بهترم من که مصدومم چشمکی زدم و گفتم شام باتو ببینم چیکار میکنی


سرمو روی پاش گذاشت و گفت

_....میترسم مصدوم هستی مسمومم بشی زنگ میزنم سفارش میدم 


+...من گفتم خودت درست کن غذای بیرونو نمیخام مسموم شم بهتره


_....حدتقل بیا بگو چی درست کنم 

+...نچ خودت بلندشو 


_....مهندس مملکتومجبور به چه کارایی میکنی اخه؟


+...بلندشو مهندس جان تنبلی نکن


یه اهنگ لایت گذاشتم و روی اپن نشستم 


با شوخی و خرابکاریای امیر بالاخره شام درست شد 


نگاهی به اشپزخونه ترکیده کردم و گفتم

+....دیگه هیچوقت بهت نمیگم غذا درست کن ببین اشپزخونه رو چیکار کردی


کمرمو گرفت منوکشید سمت خودشو گفت 

_...سراشپز خسته شده یه بوس بده انرژی بگیرم 

+...اول باید غذاشو تست کنم بعد 

خندیدگونمو محکم بوسید


+...دارن در میزنن 

_....منتظر کسی نبودم بذار ببینم کیه

Report Page