2020

2020


به بهانه حبس دو ساله امیرشهلا

نامه سرگشاده او به شهردار مشهد

عنایت‌خانِ‌کلایی، برادرِ پُرانگیزه، مصمّم و با اراده‌ام

باسلام و تجدید‌ِ ارادت

روزی در خانه‌ی‌کدخدا، برای به‌دام‌انداختنِ موش، تله‌ای کارگذاشتند. موش‌ِبی‌نوا، نزدِ مرغ و گوسفند و گاو رفت و از آن‌ها کمک‌خواست. آن‌هرسه‌ به‌او گفتند: مشکلِ‌خودت‌است، به‌ما ربطی‌ندارد‌! اتفاقاً چندروزِبعد، ماری در تله‌‌موش افتاد و زنِ‌کدخدا، به‌هوای آن‌که مار مُرده‌است، دست‌بُرد تا آن‌را بیرون‌بیاندازد، امّا مارِزخمی، دست‌اش را گزید. زن در بستر افتاد و سَم، درونِ خون‌اش شد. کدخدا که حالِ همسرش را زار دید، مرغ را کُشت تا به او، آش‌ِشفابخشی بخوراند، بلکه صحّت یابد، امّا افاغه‌نکرد و بانوی‌خانه درگذشت. کدخدا مجبورشد برای اطعامِ مهمانانِ‌مجلسِ‌ختم، گوسفند را قربانی‌کند و برای چلّه‌اش، گاو را. و موش در عَجَب بود که چطور، مشکل‌ِاو، دامنِ آن‌سه‌دیگر را گرفت!؟

حکایتِ امروزِ امیرشهلا و شورای‌پنجم و الیت، حکایتِ همین‌داستان است. گویی آن‌که مشکل‌ِالیت، مشکلِ امیرشهلا است. خودم‌گفته‌ام، چَشم‌ام‌کور، دَنده‌ام‌نرم. خودم هم باید حل‌ّاش کنم. امّا یقین‌بدان آهِ دامن‌گیرِ الیت، دیر یا زود، شورا و همه‌ی دستاوردهای‌مثبتِ مدیریت‌شهری را به‌خود مبتلا می‌کند. اگر از هر پنجه‌ی‌شهرداری، یک خدمتِ‌ماندگار و مردم‌شادکُن بریزد، همین‌که کسی برای نارضایی‌ِ‌مردم از الیت، تَره هم خورد نمی‌کند، همه‌ی آن هنرها را تحت‌الشعاع قرارمی‌دهد.

این‌سیاهه را برایت می‌نویسم، چراکه تمامِ راه‌های‌نرفته را رفته و درب‌های‌نزده را زده‌ام، امّا آن‌ها که باید کاری‌بکنند، با زبانِ‌بی‌زبانی، مخاطب قرارم دادند و گفتند: مشکلِ خودت است، به ما ربطی ندارد.


عنایت‌خان!

۱- شعارِ حذفِ‌الیت، یکی‌از اصلی‌ترین شعارهایِ‌من در ایّام‌ انتخابات بود. افکارعمومی، چه‌ درست، چه‌غلط، به‌این شعار، واکنش‌ نشان‌داد.

۲- احدی از اعضای‌لیست‌امید در آن بُرهه، نسبت‌به این شعار، واکنش نشان‌نداد. احتمالاً چون دانسته‌بودند این شعار، رای‌آور است و خرجی هم ندارد. کَس‌دیگری شعارش را داده و مشکلِ‌خودش است.

۳- افکارعمومی در‌آن‌مقطع، احساس‌شان این‌بود که این‌شعار، شعارِ کُلیّت لیست‌امید است، چراکه لیست، در رَدَّش، نه بیانیه‌ای داد و نه مرزبندی‌اش را مشخص‌کرد.

۴- من البته بعداز انتخابات، موضع‌ام را بنابه‌دلایلی که دراین‌ وَجیزه، جای پرداختن‌اش نیست، تعدیل‌کردم و از حذف‌ِالیت، به تصحیحِ رویه‌های‌غلط‌اش اکتفاکردم و به‌همین‌خاطر، از افکارعمومی، چوب‌ها خوردم و متّهم به سیاسی‌بازی شدم. باکی‌نبود. اگر می‌شد، رویه‌های‌ ناصوابِ‌الیت را اصلاح‌کرد، آن طعنه‌ها، فدای‌سرِ لیست‌امید.

۵- اما درعمل، اتّفاقِ‌خاصی نیفتاد. حتّی کسی پیدا نشد که به این چندسوالِ واضح، جواب‌ِ قانع‌کننده بدهد:

الف: قانون‌گفته، پولِ‌الیت، باید صرفِ ساختِ پارکینگ شود. چرا نمی‌شود؟

ب: قانون‌گفته، فقط در خیابان‌های پُرترافیک باشد. چرا هر روز یک خیابانِ‌فرعیِ‌جدید را پلاک‌گذاری می‌کنید؟

ج: چه‌اصراری به نگه‌داشتنِ یک شرکتِ‌زیان‌ده دارید؟ و چرا مثلِ حمل‌زباله و آبیاری‌پارک‌ها، الیت را به مزایده نمی‌گذارید تا با ایجادِ رقابت در بخش‌ِخصوصی، از توان‌وتکنولوژیِ به‌روزِ او، برای ارتقای‌سیستم‌اش استفاده‌نمایید؟

د: چرا هرسال، بدون آن‌که در کیفیت‌وکمّیتِ خدمات‌ِالیت، تفاوتی ایجاد‌شود، تعرفه‌اش را بالا می‌برید. آیا غیرِ این است که هزینه‌ی سوء‌مدیریت‌ و کسری‌بودجه‌‌تان را از جیبِ‌مردم درمی‌آورید؟

۶- دوستان، به‌جای پاسخ به این چندسوالِ‌‌روشن، مدام خیابانِ‌سعدی را مثلِ‌گُرز بر سَرِ منتقدان‌شان کوبیدند و الیت را تنها راهِ استقرار عدالتِ‌ترافیکی، بهبودِ وضعیت‌هوای‌شهر و اجبارِ شهروندان به‌استفاده‌از حمل‌ونقل‌عمومی ذکرکردند.

۷- حافظانِ‌ وضعِ‌موجودِ الیت می‌گویند الیت، برای اصلاحِ‌رفتارِ‌ترافیکیِ‌مردم واجب است. آیا فقط پول‌سِتاندن از مردم، آن‌هم بدونِ ارایه‌ی هیچ‌نوع‌خدمتی، به اصلاحِ‌رفتارِترافیکیِ ایشان می‌انجامد؟ مثلاً آیا ارزان‌کردن بهایِ استفاده‌از خدماتِ‌اتوبوس و مترو و حتّی، دربعضی‌مسیرها، رایگان‌نمودنِ‌آن، نمی‌تواند به اصلاحِ‌فرهنگِ‌ترافیکی مُنجر شود؟

۸- آیا نمی‌شود درآمدِسالانه‌ی‌الیت را، به‌صورت یارانه‌ی‌حمل‌ونقل، دراختیار اتوبوسرانی قرار داد و آن‌را، از قیمتِ بلیطی‌که به‌مردم می‌فروشیم کم کرد و بااین‌عمل، به آن‌ها که از ناوگانِ حمل‌ونقل‌عمومی، استفاده‌می‌کنند، جایزه داد؟

۹- آیا چنین اقداماتی، برادریِ ما را، بیشتر ثابت نمی‌کند؟ و به‌آن‌ها نمی‌گوید پولی‌که از الیت درمی‌آوریم، نه‌آن‌که صرفِ پرداختِ‌حقوقِ ۵۰۰نیروی‌پارکبان نمی‌کنیم، بلکه عین آن‌را به اتوبوسرانی و مترو می‌دهیم تا از هزینه‌ی مسافرت‌ِ‌درون‌شهری‌شان کم‌ کنیم؟ آیا این پیام، برای ترغیبِ‌مردم، به بیرون نیاوردن خودروی‌شخصی‌شان، موثرتر نیست؟

۱۰- دانشجوی‌دانشگاهِ‌آزاد، از کجا بیاورد که روزی ۵۰۰۰تومان برای پارک‌ماشین‌اش در راسته‌ی اُستادیوسفی، که نَه معبرِ اصلی است و نَه پرترافیک، بپردازد؟ آیا الیت، در شعاعِ چندکیلومتریِ دانشگاهِ‌آزاد، پارکینگی ساخته که حالا از دانشجویان توقع‌دارد، کنارِخیابان پارک نکنند؟ چند خیابانِ‌غیراصلی، برایت نام ببرم که با همین بی‌منطقی و زورگویی روبروست؟

۱۱- اگر الیت در بولوارسجاد، احمدآباد، عدل‌خمینی، خواجه‌ربیع و... مشغولِ ساختِ پارکینگ می‌شد و بعد به مردم می‌گفت: ایهاالناس! پولی‌که برای پارک درحاشیه این‌خیابان، دارید می‌پردازید، ریال‌به‌ریال‌اش را چندمتر بالاتر، داریم خرج ساختِ‌پارکینگ می‌کنیم، آیا باز هم این‌همه مخالفت و امتناع در پرداختِ هزینه‌پارک‌حاشیه پیش‌می‌آمد؟

۱۲- این‌که الیت، بالغ‌بر ۱۸میلیارد تومان از مردم طلب دارد و برای نقدکردن‌اش، هیچ‌چاره‌ای جز راه‌ندادنِ ماشین‌های‌شان، به‌داخل پارکینگ‌های‌غیرحاشیه ندارد، نشان از معیوب‌بودن سیستمی‌است که به دستگاهِ تولیدنارضایتی در شهر تبدیل شده‌است.

عنایت‌جان! مردم از دادنِ پولِ‌زور ناراضی‌اند وگرنه اگر ببینند آن پول، خرجِ خودشان می‌شود، با طیب‌ِخاطر، پرداخت‌می‌کنند.

۱۳- کمک‌به تیم‌های‌ورزشی و مسافرت‌های‌دانشجویی و جشنواره‌های رنگ‌وارنگ نه‌آن‌که بد نیست، بلکه برای شادی و فرّحیِ‌شهر، واجب هم هست، به‌شرط آن‌که نخست، هزینه‌ی وظایف‌ذاتی‌مان را کنار گذاشته‌باشیم، آن‌وقت به اموری بپردازیم که چند دستگاهِ‌دولتی، برای همان وظایف تشکیل‌شده‌ و ردیف‌بودجه‌ دارند.

۱۴- ازیک‌طرف، تعرفه‌ی‌الیت را بالامی‌بریم، برای به‌صرفه‌نبودنِ استفاده‌از خودروی‌شخصی. امّا از طرفِ‌دیگر، بلیطِ مترو و اتوبوس را هم گران‌می‌کنیم و انگیزه‌ها برای روی‌آوردن به سیستم حمل‌ونقلِ‌عمومی را کاهش‌می‌دهیم. آن‌وقت ازمردم انتظارداریم حرفِ ما را باورکنند که نگرانِ خودشانیم!؟

۱۵- از ما که گذشت، امّا دوستانه‌ بشنو، الیت، مشکلِ شورای‌پنجم و مدیریت‌شهری است و اگر نتوانی برایش تدبیری عامّه‌پسند و منطقی بیابی، پاشنه‌آشیل همه توفیقات و موفّقیّت‌های دیگرت خواهدشد. دوره‌ی آژان‌کِشی و تهدید به جریمه‌کردنِ‌مردم برای شارژِالیت گذشته‌است. دوره سماجت‌ و پاپیچِ مردم شدن، برای فروختن چندهزارتومان شارژِ بیشتر، سپری شده. دوره‌ی‌فروختنِ جایِ‌ پارکِ ‌۲۰ساله‌ی کسبه‌ی‌ بولوارقرنی به‌بیمارستانی که درهنگامِ ساخت، حتّی یک‌‌ جایِ‌ پارک، برای خودرویِ‌ پرسنل و اطباء و بیماران‌اش پیش‌بینی‌نکرده، تمام‌شده‌است. مردم یا دست به مقاومت‌منفی می‌زنند و از پرداختِ‌هزینه‌‌الیت، تاجایی‌که بتوانند، استنکاف می‌ورزند، یا دوسال‌دیگر، جواب این سوء‌مدیریت‌ها و خُلف‌وعده‌ها را، رویِ کاغذِ رای‌شان می‌نویسند.

۱۶- دستور بده به نمونه‌‌ی‌تهران نگاه‌کنند. هزینه‌ی پارک‌حاشیه را به داخل محاضر و در زمان نقل‌و‌انتقال‌خودرو موکول‌کرده‌اند تا شهروندتهرانی مجبورنباشد، هر روز، قیافه‌ی‌طلبکارِ پارکبان‌محترمی را ببیند که‌هنوز ماشین‌ را خاموش‌نکرده، بالای‌سرش ظاهر شده و برایِ آن‌که حقوق‌ و کارانه‌ و مزایای آخر‌ِماه‌اش، کامل پرداخت‌ شود، پولِ‌‌شارژ طلب‌می‌کند.

۱۷- قرار بود خیابان‌ها سنسورگذاری شود که نشد. قرار بود الیت، هوشمندسازی شود که نشد. از الیت، فقط پول‌دادن و گران‌‌شدن‌اش، نصیبِ مردم‌مشهد شده!

۱۸- به دوستانِ‌دانشگاهی‌مان، سفارش یک پژوهشِ‌ میدانی را بده تا اَهمِّ دلایلِ نارضایتیِ‌مردم، از عملکردِ شهرداری را پُرسان‌‌شوند. اگر الیت، جزء اوّلین عواملِ نارضایتی و عَصبیّتِ‌مردم نبود، بنده، همه‌ی حرف‌هایم را پَس‌می‌گیرم و از مردم، عذرخواهی‌ می‌کنم. امّا اگر بود، شرعاً، منطقاً، وجداناً، عقلاً، اخلاقاً و انصافاً واجب‌است همه عُقولِ‌شهر را دور هم جمع کُنی و باقیدِفوریت، برای پدیده‌‌ای که مردم‌ مشهد را عصبانی‌تر، پرخاشگرتر، ناراحت‌تر، ناراضی‌تر، گلایه‌مندتر، سرخورده‌تر، بی‌رمق‌تر، ناامیدتر و غمگین‌تر کرده‌است، چاره‌ای بیاندیشی.

برادر عنایت! من آن‌چه شرطِ بلاغ بود، برایت نوشتم، تو خواه از سخن‌ام پند گیر، خواه ملال.

ایّامِ خادمی‌ات در پناه مضجع ملائک‌پاسبانِ حضرت‌ثامن(ع) مستدام‌.

همچنان‌ به‌پایت ایستاده‌ام.

برادرت- امیرشهلا

سیزده- خرداد- نودوهشت مشهدِعزیز

Report Page