201
زندگی بنفشسلام دوستان
دیشب سوپرایز داشتین
راستی من فایل کامل جلد اول رایگان گذاشتم اینجا
ببخشید پارت امروز دیر شد امیسا خانم یه چیزیو ترکوند اگه بدونین. فرصت شه تو اینستاگرام براتون میگم
قسمت ۱۲۰۱ که میشه قسمت ۲۰۱ جلد دوم
سریع پریدم تا گوشی از نیما بگیرم
اما اون زود عقب رفتو چتو داد بالا
عصبانی گفتم
- نیما حرف خصوصی ماست
- بدم دست تو گند بزنی به زندگی سعید؟
عصبی دستمو زدم به سینه و گفتم
- من گند بزنم؟
نیما همینطور که چتو میخوند
خندید
بیتفاوت به من گفت
- شل و سفت
بلند تر خندید و گفت
- بنفشه تو دهن منو سرویس کردی تا باهام راه بیای. تو بخوای نگارو راهنمایی کنی هر دوتارو بدبخت میکنی . رفتم رو تخت تا گوشی بگیرم
نیما به سمت دیگه رفت
پریدم سمتش
اما جا خالی داد و زود وزنشو انداخت روم
من دمر بودم رو تختو نیما با پهلو وزنشو انداخته بود روم تا تکون نخورم
انقدر وزنش زیاد بود داشتم له میشدم
چه برسه به تکون خوردن.شروع کرد با تایپ کردن و گفت
- ببین سعید بنده خدارو تو یه شب ترکوند.
- چکار کرد بیچاره
نیما گفت
- اول چراغ سبز نشون داد پسره تحریک شه بعد زد تو ذوقش . بعد سوتی داد بتده خدا سعید با جا دردط خودشو کنترل کردن نخنده . آخرم که انتظار ماچ و بوسه از طرف داره. کل سیستم پسره رو ترکونده . شما دخترا چرا اصلا فکر نمیکنین
با پشت پام زدم تو کمرش و نیما سریه مچ پامو گرفت
با حرص گفتم
- سیستم شما مشکل داره
- آره سیستم شما فقط خوبه
تقلا کردم نیما کامل اومد روم
حالا انگشتمم نمیتونستم تکون بدم
کنار سرم گوشی گرفته بود
داشت تایپ میکرد
نگاه کردم ببینم چی نوشته
دیدم داره مینویسه
- سعید ترکت نکرد فقط تو داغونش کردی رفت آروم شه
نگار نوشت
- من کاری نکردم
- اینهمه کار دیگه چی میخواستی؟ چرا وقتی اجازه میدی شیطونی کنه وسطش ول میکنی
سریع گفتم
- نفرست نیما اینو
اما نیما فرستاد
با عصبانیت گفتم
- نیما ... ای بابا ... چرا گوش نمیدی ... نگار بچه بود یکی از فامیل هاش اذیتش کرده ... مثل قضیه کاوه برا من .
نیما از روم یکم بلند شدو گفت
- جدی ؟ چرا زودتر نگفتی
- چون تو نذاشتی
خواستم بلند شم
نیما دوباره وزنشو انداخت روم و گفت
- برگرد سر جات ببینم بچه .
عصبانی گفتم
- نیما من ه
ازت ناراحتم برو کنار
- منم ناراحتم اما الان نگار مهم تره
صفحه گوشی رو روشن کردو گفت
- اوه ... بیا خودت جواب بده