201

201


سلام خوشگلا دیشب پارت سوپرایز داشتین اگه تخوندین حتما برید بالاتر و بخونید.

بچها چندوقتیه رمان های من و دوستانم دارن توکانالای دیگه کپی میشن یا فایلشون یا حتی خود پارتای روزانه ی رمان ازتون خواهش میکنم اگه جایی دیدید فایل رمان های ما یا پارتهای ما توی کانالشون هستن ریپورت کنید و بهمون اطلا بدید


https://telegram.me/HarfBeManBot?start=NzAzMTI5MjU5

...........................................................................

برگشت سمتمو گفت 


_...باز چزااخم کردی؟یه روز اومدی پیشم همش توقیافه ای

+....ناراحتی برم 


دستمو گرفتو باشدت منو کشید سمت خودش تقریبا پرت شدم توبغلش 


دستشو روی کمرم گذاشت و باجدیت توچشمام نگاه کرد 


فشار دستش رو کمرم خیلی زیاد بود لبمو گاز گرفتم که صدام در نیاد 

نفسشو کلافه بیرون دادو گفت 

_....مهسا ...مهسا...کی فقط چند روز قبل عقدش اینجوری قیافه میگیره؟چرا هردومونو اذیت میکنی 


فشار دستش کم شدو تونستم نفسمو بیرون بدم شک نداشتم بدنم کبود میشه همیشه همین بود بایه فشار کوتاه بدنم کبود میشد


باتاسف بهش نگاه کردم و گفتم

+....من نه قیافه گرفتم نه میخوام کسیو اذیت کنم فقط توقع دارم وقتی نصفه شب گوشیو قطع میکنی بعدش بهم زنگ‌بزنی حواست به من باشه


_....معلومه که همه ی حواس من پیش توهست اون دختره هیچ ارزشی برای من نداره 


کلافه از روی پاش بلندشدم بحث کردن باامیر بی فایده بود 


در اتاقو باز کردم وسایلمو جمع کردم و برگشتم‌توسالن


+....منو برسون خوابگاه 

امیر بااخم نگام کرد کنترل تی وی رو پرت کرد روی کاناپه بلندشد وباداد گفت


_....نمیخوای‌بس کنی ؟خسته نشدی ؟


باصدای دادش یه متر پریدم عقب هیچوقت تاحالا سرم داد نزده بود 


دسته ی کیفمو تودستم محکم‌گرفتمو بدون نگاه کردن به امیر سمت در رفتم 


دستگیره رو توی دستم‌گرفتمو کشیدم پایین بازوم به شدت کشیده شد عقب 


دستشو روی کمرم گذاشت صورتم از درد توهم جمع شد و نفسم از درد رفت

Report Page