200

200

زندگی بنفش

200

نگار نوشته بود 

بنفشه خیلی واجبه خودتی؟ بگو تا بگم

بنفشه توروخدا جواب بده

بنفشه واجبه دختر

مجبور شدم بچرخم سمت نیما

چون اینجوری میتونست از تو گوشیم بخونه چی دارم مینویسم 

تا چرخیدم دیدم نگاهش رو منه و مشکوک گفت 

- چی شده؟

- قرار بود بدونی به تو پیام میداد

برای نگار نوشتم. چی شده خودمم

سریع نوشت از کجا مطمئن باشم خودتی 

جواب دادم 

- یه سلفی از خودم با نور گوشی انداختم

سریع نوشت 

- کاش خودت نبودی لعنتی چقدر ترسناکی اینجوری.

شکلک خنده هم برام فرستاد.

- گمشو بگو چی شده . 

شکلک عصبانی براش زدم. سریع نوشت

- بنفشه امشب سعید قفلی زد بیام خواستگاری من دیگه اینجوری نمیتونم.

- تو این دوره زمونه بعیده از پسری بتواد بیاد خواستگاری مگه اینکه یه چیزی باشه

نگار شکلک عصبانی زد برامو نوشت

- بزار حرفم تموم شه . سعید خواست تو ماشین شیطونی کنه طبق توصیه نیما منم گذاشتم یکم شیطونی کنه و ریلکس کردم خودمو اما یهو نمیدونم چرا عصبی شدم ضد حال زدم بهش. اصلا دست خودم نبود . اونم عصبی شد گفت اگه میخوای منو پس بزار بیام خواستگاری چرا شل کن سفت کن میکنی . منم عصبانی شدم گفتم تو شل و سفت میکنی ...

این جمله نگارو خوندم ناخداگاه زدم زیر خنده 

اصلا نمیتونستم جلو خنده ام رو بگیرم 

نگار داشت همینطور تایپ میکرد

نیما مشکوک و جدی گفت چی شده؟

به زور خنده ام رو جمع کردمو بهش اخم کردم

از نیما عصبانی بودم

دلیل نمیشد به نگار خندیدم به نیما هم بخندم .

نگار پیامش رسید نوشته بود

- گفتم من باید برم‌پیش مشاور مطمئن شم تو هم باید بیای مشاوره قبل ازدواج . ما تازه آشنا شریم تو هم خیلی خالی بندی . اما بنفشه تمام مدت سعید خیره شد به جلو و ساکت بود. من خودمو جر دادم بعد بی شعور با یه لبخند ملیح گفت باشه ... پس بزار بیام خواستگاری بعدش بریم پیش مشاور ! 

بازم خندیدم

سعید خیلی تیز بودو صد در صد سوتی نگار گرفته بود

برا همین بنده خدا خیره شده بود به جلوش تا نخنده نگار ناراحت نشه 

نیما کلافه گفت

- چی میگین؟

خواست گوشی بگیره 

اما سریع عقب رفتم

پیام جدید نگار اومد 

نوشته بود

- بهش میگم چرا اول بیای خواستگاری . میگه چون تو اول خودتو باید ثابت کنی . این حرفش چرت نیست خدایی؟ منم عصب بودم گفتم چرا چرت میگی یهو بهش بر خورد قاطی کرد گاز داد منو رسوند بدون یه کلمه حرف گذاشت رفت حتی واینستاد من برم تو . فکر کنم دیگه هما چی تموم شد . ترکم کرد بنفشه . حالم خیلی بده .

هنگ به صفحه گوشی نگاه کردم .چی ! ترک کرد! اول گفت خواستگاری! الان ترک کرد

معلوم بود نگار حالش خیلی بده 

سریع نشستم بهش زنگ بزنم که نیما گوشیو از دستم گرفت



اینم از سوپرایز امشب 😍😍👇

راستی از سایت زیر دیگه رمان های مارو با تخفیف تهیه کنین 😘

https://www.romankhas.com/

Report Page