200

200


سوپرایزشبانه😍😘

سلام خوشگلا یه سری از دوستان داستان دیدار رو توی اینستا دنبال میکردن اما پیج اینستای من لود نمیشه و اصلا نمیتونم حتی برای یک ثانیه وارد پیج بشم اگه راه حلی برای این مشکل بلدید بهم پیام ناشناس بدید که بتونم درستش کنم بریم سراغ پارت سوپرایز😍

https://telegram.me/HarfBeManBot?start=NzAzMTI5MjU5

توقع داشتم الان بیاد باهام حرف بزنه و ازدلم‌در بیاره اما هیجی نگفت رفت تواتاق کارشو دروبست


انقدر به سقف خیره موندم که نفهمیدم کی چشمام بسته شدو خوابم برد 


با حرکت‌چیزی روی موهام چشمامو به سختی باز کردم 

امیر کنارم نشسته بود و دستش بین موهام بود 


_...ساعت خواب 

+...تورفتی منم خوابم برد 


_....حق باتوهس بایددلخوری بینمون رو حل میکردم 


خوشحال و خرسند ازاینکه امیر قانع شده و الان یجوری از دلم در میاره سریع روی کاناپه نشستم‌و گفتم


+...خب 

_....از این به بعد هرچی‌پیش اومد باهم حلش میکنیم 


بعدم بلندشدو تلوزیونو روشن کرد

بادهن باز به امیر نگاه کردم.واقعا منتظر یه دلجویی یه حرفی بودم که خشم دیشب تاالانو بشوره ببره اما امیر فقط توهوا یه قول دادو خودشو تبرعه کرد 


برگشت سمتمو گفت 

_...باز چزااخم کردی؟یه روز اومدی پیشم همش توقیافه ای

+....ناراحتی برم 


دستمو گرفتو باشدت منو کشید سمت خودش تقریبا پرت شدم توبغلش 


دستشو روی کمرم گذاشت و باجدیت توچشمام نگاه کرد 


فشار دستش رو کمرم خیلی زیاد بود لبمو گاز گرفتم که صدام در نیاد

Report Page