20

20


قرار بود شبو بریم خونه یکی از بچها بخوابیم چون از ساعت خروج خوابگاه گذشته بود و نمیشد بریم 


دلم یه دوش آب گرم میخواست و خواب راحت

+....میشه بخاری رو بزنی ؟خیلی سرده

_....خیلی وقته زدم

میلاد گفت 

+....هوای ماشین که گرمه 

_....من سردمه

بذار ببینم شاید تب داری دستشو آورد سمت صورتم که با ترمز شدید امیر هردومون به صندلی های جلو برخوردیم

_....امیرداداش چیکار میکنی؟

+....فکر کردم یه سگ داره رد میشه 

از توی آینه نگاهه شاکی بهش انداختم و سرمو به شیشه ماشین تکیه دادمو چشامو بستم


تابرسیم چرت کوتاهی زدم وسایلو پیاده کردیم و آروم وارد خونه شدیم ساختمون اپارتمانی بود و اسانسور نداشت بی صدا وارد خونه شدیم و هممون یجا ولو شدیم 


_....بچها سه تااتاقه بیست و هفت نفریم توهراتاق شیش نفر اگه بخوابه توسالنم نه نفر بخوابن درست میشه 


در یکی از اتاقا رو باز کردم و بالشت و پتویی برای خودم گذاشتم لباسامو عوض کردم و صورتمو شستم و دراز کشیدم 


هرچقدر چرخیدم خوابم نبردوتشنه شده بودم لباسم آستینش کوتاه بود اما حال عوض کردن لباس نداشتم صدایی هم نمیومدواحتمالا همه از خستکی خوابیده بودن


در اتاقو آروم باز کردم و وارد اشپزخونه شدم بطری آب و لیوان رو برداشتم روی کابینت گذاشتم یه لیوان آب خوردم و بطریو برداشتم تا ببرم داخل اتاق 


_....میشه برای منم یه لیوان آب بریزی ؟


این پسره انگاری جن بودبو میکرد که من کجام!بدون هیچ حرفی لیوان آبو دادم دستش 

+...شب بخیر 

_....مهسا 

+....بله

_....میشه حرف بزنیم؟

+....میلاد نصفه شبه بنظرت الان وقته حرف زدنه؟

_....زود میشه خیلی وقتتو نمیگیرم

آروم و باصدایی که بچهارو بیدار نکنه داشتیم صحبت میکردیم

+....بگو 

تکیه دادم به دیوار و منتظر موندم تا میلاد حرفاشو بزنه

_....من ازت خوشم اومده اگه امکانش هست که میخواسنم بیشتر باهم اشنا شیم

+....نه امکانش نیست 

از کنارش ردشدم بازوم و گرفت 

_....به حرفم فکر کن و بعد جواب بده 

بازومو از بین دستاش کشیدم و وارد اتاق شدم

Report Page