20

20

آموروفیلیا به قلم ساحل

آروم ناله هاش بلند شد ...

حس کردم ناله هاش مصنوعیه 

چیزای مصنوعی رو اعصابم بود

مخصوصا ناله های مصنوعی 

سینه هاشو ول کردم کمرشو محکم گرفتم

فهمید میخوام شروع کنم 

خودشو منقبض کرد که محکم زدم به یه ور باسنشو با یه حرکت خودمو واردش کردم 

گرما و تنگیش حس خوبی بهم داد

مکس کردن تا بدنم لذت کافی ببره 

جولیا مدام ناله و جیغ و داد میکرد 

حرکاتمو شروع کردم

خم شدم کنار گوشش گفتم

- امشب کلا دهنتو ببند تا بلایی سرت نیاد . ناله هاتم نشنوم ...

خفه شدو حرکاتمو تند ت کردم 

از زبان امیلی :

روی تخت اتاقم دراز کشیدم 

ساعت تازه نه شب بودو من دیگه هیچ کاری نداشتم

دوش گرفته بودم و شام هم خورده بودم 

سعی کردم بخوتبم

کار دیگه ای تو این اتاق دو در سه نمیشد انجام داد 

تو این یه هفته کل حقوقمو پس انداز کردم

اینبار رفتم بانک یه حساب باز کردم و هر روز بعد تموم شدن کارم کد پولم منهی دو دلار رو میبرم بانک میذارم

این دو دلار هارو گذاشتم تو جیبم باشه شاید لازم شه

اما اینجا بهم صبحانه و شام میدن و نهار ام خودم نمیخورم

دیگه خرجی ندارم

میخوام پولمو جمع کنم و یه خونا تو هومه شهر بخرم. بعد هم کمی پس انداز کنم تا بتونم کاموا و لوازم عروسک بافی بخرم 

اونوقت از اینجا برم. 

برم تو خونه خودم عروسک ببافم و اینترنتی بفروشم

با این فکر رفتم سر وسایل قدیمیم 

کتاب کهنه پاره آموزش بافت لروسکمو بیرون آوردمو دوباره خوندمش 

حفظ بودم اما هیچوقت امتحان نکرده بودم.

چرا زودتر امتحان نکنم

الان که پول خرید یه میل و یه کاموا رو دارم 

با این فکر بلند شدمو زدم بیرون

اتاق خواب مستخدم هاتو راهرو پشتی بود و در خروجش رو با کوچه پشتی بود

مثل همیشه من با کسی جور نشده بودم 

همه دوست داشتن حرف بزنن

اما من زبونم باز نمیشد برای حرف

خیابون حسابی شلوغ بود

اینجا مرکز شهر بود 

هوا کمی سرد شده بود 

خودمو بغل کردمو پا تند کردم

نمیدونستم کجا باید خرید کنم 

اما مطمئن بودم والمارت همه چی داره 

با این فکر به سمت والمارت رفتم ....

اولین بار بود به تنهایی اومده بودم خرید

شوک زده به اطراف نگاه میکردم که صدای مردونه و جوونی گفت

- میتونم کمکتون کنم خانوم زیبا

Report Page