20

20


#عشق_سخت 

#۲۰

اگر دودل بودم از اومدن.

اگر تردید داشتم

اگر منطقم میگفت نه 

همه تو این لحظه دود شد 

بدنم بعد چند سال انتظار و تب بوسیده شدنو لمس واقعی به این خواسته رسیده بود

جنون بود انگار که به درمان رسیده بود 

مهرداد اول نرم لبمو بوسید

اما بعد یهو انگار وحشی شد 

دستش تو موهام فرو رفتو تقریبا چنگ زد به موهام

لبمو جنان مکیدو بین لب هاش فشار داد که حس کردم پوستم الان پاره شد و دست دیگه اش چنگ زد به باسنم

مقاومت نکردم

حتی از درد ناله نکردم

من تشنه بودم 

تشنه همینا

همین لمس

همین خشونت 

همین درد 

دستشو از پشت شلوارم برد داخل

باسنمو اینبار از زیر شورتم چنگ زد

قلبم پرواز کرد 

یهو ازم جدا شد 

چشم هامو با نگرانی باز کردم

یعنی تموم شد؟

مهرداد هم چشم هاش پر از نگرانی بود

آروم گفت

- لعنتی ...

- چی ؟؟؟

جوابمو ندادو دوباره لبمو بوسید 

اما اینبار آروم تر 

همزمان منو هول داد رو تخت

کمر شلوارمو باز کرد

یه لحظه از لبم جدا شد

شورتو شلوارمو با هم پائین کشید

چنان کشید که بدون کمک من از دو از پام اومد بیرون

از یه لحظه با لباس تبدیل شده بودم به یه نیمه لخت 

ناخوداگاه خودم جمع کردمو دستمو گذاشتم جلوم 

مهرداد اما بی تفاوت به حرکتم لبخند زد

اومد جلو 

دستمو پس زدو پاهامو باز کرد 

آروم زمزمه کرد 

- میبینم تمیزم کردی ...

باورم نمیشد

یا ساعت پیش که از خونه زدم بیرون یه دختر بودم که کسی بهم دست نزده بود

الان مهرداد داشت به بین پام نگاه میکردو چکم میکرد 

آردم با دوتا دستش واژنمو باز کرد

بدون نگاه کردن به من گفت

- همیشه انقدر خیسی ؟

نگاهم کرد

اما زیر نگاهش انگار سوختم

صدام در نمیومد

فقط سر تکون دادم

اما خودمم معنی این حرکتمو نمیدونستم

سر تکون دادم بگم آره یا بگم نه ...

سرشو کامل برد بین پام 

دقیق واژنمو چک کردو گفت 

- خوبه ....

خواستم بپرسم چی 

اما سرشو داخل تر بردو نفسش خورد به واژنم 

بی اختیار آه کشیدم

Report Page