192

192


دندونامو از حرص بهم فشردم دختره حیله گر روباه کفتار

+....منوبرسون خوابگاه لطفا بعد برید خونه 


پریا دستشو روی شونم گذاشت و گفت

_...توام بیا عزیزم 

+...ممنون من صبح کلاس دارم 


ازتواینه به پوزخندی که روی لباش بور نگاه کردم دمت گرم خوب برنامهامونو خراب کردی 


دلم شور میزد نمیخواستم این دوتاباهم تویه خونه تنهاباشن 


ولی نمیتونستم باهاشون برم و یه بهونه دست پریا بدم این دفعه دیگه نمیتونستیم دهنشو ببندیم 


کیفمد برداشتم و زیر لب خدافظی کردم و پیاده شدم درو باشدت بستم و به سمت خوابکاه رفتم 


گوشیمو برداشتم و برای امیر نوشتم 

"... متنفدم از دخترعموت..."


نیم ساعت بعد جواب داد

"...منم همینطورببین چقد جات خالیه..."


بعدم یه عکس با شلوارک محبوبش جلو اینه از خودش گرفت و فرستاد و زیرش نوشت 


"...حالا نوبت توعه یه عکس بده ببینم باهمون شلوارک صورتی کوتاهت ..."


فقط نوشتم

"...خیلی پررویی ..."


چنددقه بعدگوشیم زنگ خورد 

+...بله

_...کسی به شوهرش نمیگه بله بگو جوونم 


+...جووونم

_.....اینطوری نگو دیگه دستم بهت نمیرسه تاصبح خوابم نمیبرها


+...چرا خوابت نبره؟در شرف دخترعموت 


صدای جیغی اومدو امیر گفت

_....بهت زنگ میزنم برم ببینم چیشده


صدای بوق توی گوشم پیچید

Report Page