19

19

تبدیل شده - ملودی بانو

با شوک سرمو چرخوندم...

من کجا بودم!!

تو...

تو بغل این مرد !

صورتش تو تاریکی زیاد پیدا نبود 

اما صداش همون صدایی بود که تو اتاقم..

وای ...

تو اتاقم... 

من لخت ...

متوجه شدم فقط ملحفه دورمه نه بیشتر 

سعی کردم صورت این مردو ببینم

اما چیزی دیده نمیشد 

ولی عطر مردونه اش کاملا حس میشد 

یه عطر که عجیب آشنا بود

منو تو بغلش فشردو پایین پرید

تازه متوجه شدم کجا بودیم

وسط جنگل در حالی که از رو درخت ها میپرید

خواب بودم

نمیتونست واقعی باشه

اینهمه اتفاق چطور ممکنه واقعی باشه

شوک ام باعث هنگ کردنم شده بود

اما به خودم اومدمو جیغ زدم

تقلا کردم

اما انگار قفل شده بودم و براش جیغم مهم نبود

دستش دورم محکم تر شد

نفس کشیدن سخت شد

وارد ساختمونی شد و گفت

- اروم باش کیت تو هیچ راهی نداری 

دوباره جیغ کشیدمو فریاد زدم

- کمک... ولم کن عوضی ...

اما بدون توجه به فریاد های من وارد اتاقی شد و منو رو تخت گذاشت

عقب رفت و نگاهم کرد

نگاهشنکردم 

فقط سریع بلند شدم

ملحفه دورمو نگه داشتم تا فرار کنم که صدای زنونه ای گفت

- چرا اینجوری آوردیش بوروس؟!

Report Page