183
دختر امروزی
به قلم نارسیس
پارت ۱۸۳
آدرس پیج اینستاگرام :
narsis. romance
با تعجب زل زدم تو چهره اش.
کم کم از بهت بیرون اومدم و دست به سینه شدم.
اخمی کردمو گفتم :
_اولا سلام.
دوما چرا اینطوری وارد میشی.
اتاق شخصیه هااا.
طویله که نیس.
بدون توجه به حرفم اومد تو اتاق.
با چشم های تیز و پر از حرص نگاهی بهم انداخت و گفت :
_پرسیدم تو اینجا چه غلطی می کنی!!؟
ابروم پرید بالا.
چه پرو بود.انگار نه انگار چی گفتم :
_این که ادم تو خونه شوهرش باشه پرسیدن داره!!؟
نگاه چندشی از سر تام پام انداخت :
_چه لفظ قلم شوهرت.
ببینم منظورت از شوهر که میلاد نیس!!؟
با لبخند مرموزی گفتم :
_چرا هس.
بااین حرفم خنده ی بلندی سر داد.
یه خنده ی بلند و هیستریک.
داشتم می ترسیدم.
یه دفعه خنده اش رو قطع کرد.
با چشم مرموزی گفت :
_که هست ،ولی ای کاش نبود.
نمی دونی چه اشتباهی کردی.
وا رفته بهش نگاه کردم.
چرا اینطوری حرف می زد.
با تعجب گفتم :
_منظورت چیه!!؟
نچی نچی کرد و به سمت تخت رفت.
روش نشست و پا روی پا انداخت.
دستش رو ،روی تخت گذاشت کشید.
_امشب روی این تخت قراره شب رویایی بسازید!؟
برای خوندن قسمت اول رمان #1رو جستجو کنید.
این رمان زیبا رو هر روز در کانال دختر امروزی بخوانید 👇
@dokhtare_emruzzi