182
دختر امروزی
به قلم نارسیس
پارت182
آدرس پیج اینستاگرام:
narsis.romance
خم شد تو صورتم و زبونش و رو گونم کشید
از کارش تنم مور مور شد
لرزش خفیفی کردم و با ترس بهش زل زدم که یهو قهقهه سر داد...!
چرخید و بی اینکه توجهی به چهره ی شوکه م کنه به سمت درب انتهای اتاق رفت.
صدای آب و که شنیدم حدس زدم رفته دوش بگیره
من همچنان مات و مبهوت سر جام نشسته بودم
نمی دونستم چی کار کنم
رفتاراش و درک نمی کردم
یه تصوراتی تو ذهنم بود که نمی خواستم قبول کنم
مسلما اشتباه می کردم!
صدای باز شدن در حمام و شنیدم و همزمان صدای میلاد و شنیدم:
-هنوز که نشستی
چشمام و لحظه ای رو هم فشردم و وقتی باز کردم سعی کردم به خودم مسلط شم
نباید الکی وا می دادم
شاید تصوراتم اشتباه بود و این رفتارهاش روحیه شوخ طبعیش باشه.
لبخند زدم و چرخیدم سمتش:
-منتظر تو بودم
کلاه تنپوشش و از سرش برداشت و کنارم نشست
نگاهش تو صورتم چرخید و خم شد تو صورتم گونم و نرم بوسید
چشمام ناخواسته بسته شد
تموم افکار منفی ته ذهنم دود شد و به هوا رفت
-پاشو برو یه دوش بگیر منم بگم آمنه میز غذا رو بچینه
گونه هام رنگ گرفت و بی اینکه مکث کنم سریع از جام بلند شدم
از تو ساکم وسایلم و برداشتم و مستقیم به سمت حمام انتهای اتاق رفتم
وارد شدم و با بستن در نفس حبس شده م و آزاد کردم
انگار خیالم راحت شده بود.
با آرامش دوش گرفتم و این بین کلی با خودم تو ذهنم حرف زدم
اینکه با میلاد صحبت کنم تا یه مدت صبر کنه که به حضورش عادت کنم
خب ما خیلی یهویی و بی مقدمه ازدواج کرده بودیم و من واقعا آمادگی شروع یه رابطه جدید و نداشتم
با همین فکر و خیال خودم و شستم و کارم که تموم شد با حوله خودم و خشک کردم و لباسم و هم همونجا پشت در بسته پوشیدم
بیرون که زدم اتاق خالی بود
حوله نم دار و رو صندلی رها کردم و خواستم از اتاق بیرون برم که در بی هوا باز شد و سر جام میخکوب ایستادم
نگاهم به سر تا پای شخص رو به روم چرخید
انگار اون بیشتر از من جا خورده بود
اخماش تو هم شد و با لحن زننده ای گفت:
-اینجا چه غلطی می کنی؟
برای خوندن قسمت اول رمان
#1 رو جستجو کنید.
این رمان زیبا را هر روز در کانال دختر امروزی بخوانید👇
@dokhtare_emruzzi