18

18


برای چند ثانیه هیچ حرکتی نکردم 

اونم هیچ واکنشی نشون نداد 

هردو شوکه بودیم 

ضربان قلبش زیر دستم رو هزار بود 

خودمم ازاون بدتر...

شروع کردم به مالیدن سینش 

موهاشو از روی صورتش کنار دادم و نگاش کردم 

چشماش نیمه باز بود 

چرخوندمش سمت خودم 

صورتمو تو نزدیک ترین فاصلع ازش نگه داشتم 

اروم و کشیده گفت

-...داری چیکار میکنی؟

از هیجان نفسم بالا نمیومد 

یقه ی لباسشو پایین تر فرستادم 

با دستش سعی کرد جلومو بگیره 

ولی انقدر بی حال بود که حتی نمیتونست دستشو تکون بده 

زیپ لباسش از بغل بود اروم زیپشو باز کردم 

حرارت بدنش دیوونه کننده بود

باورم نمیشد تواین حال و وضعیت هستم 

ولی انقد کشش و هیجان داشتم که نمیتونستم تموم کنم 

لباسشو از تنش بیرون اوردم 

حالا فقط با یه شرت روی تخت دراز کشیده بود 

همچنان داشت سعی میکرد جلومو بگیره 

ولی کنترلش تواین حالت خیلی راحت بود 

دستاشو پس زدم و نوک سینشو عمیق مکیدم وسط داد زدن یه آه عمیق گفت و شل شد 

از فرصت استفاده کردم و بدون مکث دستمو بردم بین پاش 

شرتشو کنار دادم و انگشتمو کشیدم روی واژنش 

خیلی زود خیس شد 

بلند شدم لباس خودمم بیرون اوردم درو قفل کردم و برگشتم سرجام 

نباید وقتو تلف میکردم دیلا هرلحظه ممکن بود مستیش بپره

روش خیمه زدم 

نوک سینهامون میخورد بهم و بی اختیار ناله میکردم

رفتم پایین تر 

تواین مدت همش دلم میخواست مزه ی دیلا رو حس کنم و براش بخورم بدون مکث شرتشو بیرون اوردم و زبونمو کشیدم روی واژنش

Report Page