179

179


179

با نفرت به رفتنش نگاه کردمو زیر لب گفتم 

چطور یه طلسم میتونه این عوضی رو خواستنی کنه ؟

رین کنار گوشم گفت 

- بهش دیگه فکر نکن .. حتی با نفرت 

چرخیدم سمتش 

نگاهمون گره خورد 

از اون تماس اولیه دستامون ... دیگه با هم تماس نداشتیم

نگاهم بین چشم هاش چرخید 

چرا صداش کنار گوشم انقدر جذاب و آرامش بخش بود

اینم یعنی اثر یه طلسمه ؟

رین ذهنمو خوندو گفت 

- نه ... اصلا... دیگه طلسمی وجود نداره. ما نیمه گمشده همیم... فقط همین 

با این حرف چشمکی بهم زدو دستمو گرفت 

از لمس دستش هم حس خوبی داشتم 

رو به آنی که خیره به ما بود گفت 

- تو هم میای آنی ؟

- اگه وسطش از کنترل خارج نیمشین آره چرا که نه 

با تعجب گفتم 

- از کنترل چی ؟

آنی چشم چرخوندو رین خنده اش رو خورد 

نفهمیدم منظورشون چیه 

رین گفت 

- بیاین از این سمت 

پریدو من پشت سرش دوئیدم

اونا سریع تر بودن

اما منم بد نبودم 

باورم نمیشد این منم که انقدر راحت از بین درخت ها میپرم و حرکت میکنم

باورم نمیشد این منم که قدرت و سرعتم در حد یه دمی گاد زیاد شده

حس خوبی داشتم

مخصوصا که وقتی اون دختر های عادی رو دیدم حس حمله کردن به اونا و خون خوردن نداشتم 

اما میدونم بلاخره باید خون بخورم

با این فکر به رین نگاه کردم

رین ... خون ... 

یهو انگار همه جا سرخ شد ...

تب خون بود ... لعنتی... میدونستم داره همه چی از کنترلم خراج میشه

ایستادمو قبل اینکه دیگه نفهمم دارم چکار میکنم لب زدم 

- تب خون ....


اگر برای خوندن ادامه رمان #تبدیل_شده عجله دارین یا دوست دارین فایل کاملشو داشته باشین خیلی رحت میتونین فایل کامل رمانو با تخفیف عضویت در کانال جفت هفت به مبلغ 10 هزار تومن از اینجا خریداری کنید 👇

https://t.me/joinchat/AAAAAFijMDIZLKFrzy1MUQ

Report Page