176

176


#عشق_سخت 

#۱۷۶

دستمو به سینه زدم و گفتم

- بفرما؟

احمد رضا نفس عمیقی کشید و گفت

- دوست ندارم اذیت شی برا همین گعتم تا تودت بفهمی قضیه چیه طول میکشه خودم بهت بگم

- چیو ؟

- بهرام اون سمت موقیتش خوبه دختر مختر زیاد دور و برش میپلکن ! 

- اما بهرام که گفت یکساله با کسی نبوده 

احم رضا سری تکون دادو گفت

- آره اون یکساله با کسی نبوده اما قبلش خوب با همه بوده 

دهنم باز موندو احمد گفت

- الانم یه یاله نمیخواسته دخترا از سر و کولش میرفتن بالا اما براش مهم نبود

- خب؟

- خب اینکه حواست باشه . از دیدن یه سری چیزا عصبی نشو به جاش حواستو جمع کن که جا پاتو محکم کنی! البته اگه میخوای با بهرام بمونی!

- منظورت چیه احمدرضا من درست نفهمیدم ! یعنی دیدم دخترا دارن تو بغل بهرام میپلکن ناراحت نشم؟ 

احمد رضا با تاسف سر تکون دادو گفت

- نه .‌.. نه ... میگم اگه دیدی دخترا دارن خودشونو میچسبونن به بهرام به این بیچاره گیر ندی بگی تو پکار کردی اینا میان سمتت! 

چشم پرخوندم و گفتم

- خب لاخره باید یه کاریم اون بکنه دیگه وگرنه دخترا که خود به خود نمیان بچسبن بهش!

احمد رضا با کلافگی آه کشید و گفت

- واقعا تو خیلی سختی دیبا چرا هر حرفی میزنم میری تو بد ترین حالتش! بابا من گفتم که دیدی ناراحت نشی! نیای به بهرام گیر بدی! جاش بری حال دختره رو بگیری

چشم چرخوندم

شاید نخوام تا ابد با بهرام بمونم

اما مسلما اون زمانی که با بهرام دارم زندگی میکنم دوست ندارم بهم خیانت کنه

برای همین با حرص گفتم

- تو نگران نباش من خودم میدونم چطور از چیزی که مال منه حفاظت کنم ! دختری بخواد به بهرام نزدیک شه چا مقصر بهرام باشه چا نباشه اول اون دختره رو ادب میکنم بعد تکلیفمو با بهرام روشن میکنم

خودم میدونستم دارم چرت میگم

من مال این حرفا نبودم

مسلما مثل کاری که مهرداد باهام کرد تهش فقط میتونستم گریه کنم

اما خب گفتنش حتی به دروغ لذت بخش بود

منتژر جواب احمد رضا بودم.

اما جای اون صدای بهرام اومد که گفت

- منم همینطور ... 

با این حرف کنارم نشستو دستشو کشید رو پام


سلام دوستان. تو کانال حق عضویتی الان ۸۰‌پارت جلو تریم. تازه روز هم ۲ پارت داریم .

در نهایت هم فایل کامل میدیم خدمتتون.

هزینه عضویت تو کانال خصوصی رمان عشق سخت ۲۵ هزار تومن هست

به نگار پیام بدید 😘😘👇👇

https://t.me/ng786f

Report Page