176

176


تو زمین و هوا بودیم که دست های ویهان دورم حلقه شد 

منو به خودش فشردو لحظه ای بعد داخل آب بودیم 

چشم هام و دهنم پر از آب شد

حس کردم دارم کشیده میشم 

از آغوش ویهان جدا شدم 

چیزی بازومو با شدت میکشید 

تو یه لحظه از آب بیرون کشیده شدمو پرت شدم رو زمین

از ضربه ای که به بدنم وارد شد چشم هام سیاهی رفت

خواستم بشینم که دوباره بازومو کسی گرفت و بلندم کرد

در حالی که برمیگشتم به سمتش با تمام توان دستمو کشیدم 

اما انگشتاشو دور بازوم بیشتر فشار داد

درد تو دستم پیچید 

انگار میخواست استخونمو خورد کنه

میدونستم یه خوناشامه ...

اما با دیدن اون خالکوبی سیاه روی صورت بیروح و چشم های سرخش باز هم شوکه شدم 

شالمو از سرم کشیدو خواست به گردنم حمله کنه که ویهان تو حالت گرگ پرید روش 

هر دو پرت شدیم رو زمین و کناره دریاچه خودمو نگه داشتم تا دوباره داخل آب نیفتم

ویهان و اون عوضی درگیر شدن و من به سختی نشستم 

برگشتم سمت ویهان که به شدت درگیر بود 

خوناشام قدرتمند و سریعی بود 

تو یه حرکت دستشو حول گردن ویهان قفل کردو سعی کرد اونو پرت کنه

اما بخاطر جثه بزرگ ویهان نتونستو ویهان اونو کنار زد.

دلم میخواست کاری کنم

مثل اون دفعه که ناخداگاه تونستم از خودم محافظت کنم

اماهیچ ذهنیتی نداشتم باید چکار کنم 

با حس نگاهی از پشت سرم برگشتم به پشت 

نگاهم دور دریاچه آبشار چرخید 

صدای آب انگار بلند تر از قبل شده بود 

اما کسی نبود

سرمو پائین انداختمو به آب نگاه کردم 

انتظار دیدن روح هر کسی رو داشتم اما...

تصویر خودمو تو آب دیدم ...

خودم که بر عکس من . 

نترسیده بود 

بلکه عصبانی بود

دستشو به سمتم آورد 

چند بار پلک زدم

اما نرفت

محو نشد 

صدای فریاد ویهان اومدو با شوک برگشتم سمتش

رد خون رو موهاش پیدا بود

خدای من ...

برگشتم سمت آب 

تصویر خودم با عصبانیت لب زد 

- عجله کن 

دوباره دستشو آورد سمتمو ناخداگاه دستم رفت سمتش

ویهان ::::::

میدونستم یه خبریه

حدس میزدم دنبال ال آی باشن

اما نه اینجا 

وسط این جنگلو جایی که فقط خودم ازش خبر دارم! 

مارک رو صورت اون عوضی آشنا نبود

نمیدونستم از چه گروهیه

از جون ال آی چی میخواد 

چطور پیدامون کرد 

فقط میدونستم خیلی قویه

اون عوضی خیلی قدرتمند بود 

دندونای کثیفش تونسته بود کتفمو پاره کنه و این سرعتمو کم میکرد

نگاه ال آی حس کردم

برگشتم به سمتش

کنار دریاچه خم شده بود 

دستشو به سمت آب دراز کردو خوناشام بهم حمله کرد

حرکتشو دفع کردمو دوباره به ال آی نگاه کردم

اما ...

دیگه اونجا نبود...

Report Page