176
_....اگه خسته نیستی عصر بیام دنبالت بریم برای خرید
+....مامانگفت باهات صحبت کنمبرای تاریخ عقد میخوان اماده شن
_....دوهفته دیگه چطوره؟
واقعا توقع نداشتم امیر بخواد انقدر زود عقد کنیم فکر میکردم تاعید صبر کنه
+....نمیدونم باید به مامان بگم
_....منم به بابا بگم
+...باشه
رسیدیم خوابگاه از امیر خدافظی کردم وسایلمو سریع پیاده کردم و رفتم دانشگاه
تاعصرکلاس داشتم انقدر خسته بودم که توان راه رفتنم نداشتم
شماره امیررو گرفتم
+....الو امیر
_...جونم کلاست تموم شد؟
+....آره میشه فردا بریم خرید؟ دارم از خستگی میمیرم
_....منم خیلی خسته ام اماده باش میام دنبالت بریم خونه
+....باشه متتظرم
تااومدن امیر یکم دراز کشیدم باتک زنگ روی گوشیم از خونه زدم بیرون و سوار ماشین شدم
+....سلام خسته نباشی
_....سلاممرسی توام خسته نیاشی جوجه
+....چشمات قرمز شده چرا
_....کل دیشبو نخوابیدم امروزم دوتا جلسه پشت هم داشتیم
+....چرادیشب نخوابیدی ؟
امیر هول شدو گفت
_....نه خوابیدم کم خوابیدم
محکمگفتم
+....امیر
_....بیمارستان بودم
+...باز چرا