171

171


لینک قسمت اول برای دوستانی که فایل اول رو پیدا نمیکنن

https://t.me/UltraMind777/26912

+....همون ۱۴تاسکه و گل رز 

_....مطمعنی ؟

+....بله

_....ولی من مخالفم


+...چرا

_....مهریه مادرت بیست و چندسال پیش ۵۰تاسکه بود اونوقت تو 


+....بابابزرگ اصلا هزار تاسکه مهم آرامش و دوس داشتنه نه این چیزا 


_....فقط خواستم مطمعن باشی پس همون ۱۴ تاسکه ای که خودت خواستی


باهم ازاشپزخونه بیرون اومدین و برگشتیم سرجامون

عموی امیرکفت

_....تصمیمتون رو‌گرفتین؟ 

بابابزرگ سرشو تکون دادو گفت 

+....بله ۱۴ تا سکه و گل رز 

_....مبارکه


لبخندی زدم و جواب تبریکها رو دادم 

انگشتری که توخاستگاری قبلی مادر امیر بهم داده بود رو قبلا به امیر داده بودم که دوباره امشب بندازن دستم 


مادر امیر بلندشدوگفت

_....بااجازتون مایه انگشتد بندازیم دست عروسمون تا مراسم عقد


انگشترو انداختم و همه دوباره بهمون تبریک گفتن


آرومتر شده بودم بالاخره داشت همه چی ب خیرو خوشی تموم میشد


مادر امیر بلندشدو جاشو به امیر داد 


امیر اروم زیر گوشم گفت 

_....بالاخره مال خودم شدی 

+....نه هنوز مطمعن نباش


_....اره تااسمم نره توشناشنامت مطمعن نمیشم 


امیر مشغول صحبت بااقایون شد و منم با گوشه ی ناخونم درگیر بودم که صدای زنعموی امیررو از کنارم شنیدم


_....خوب دختر قانعی هستی مهریه دختر من کمتر از هزار تا سکه نباید باشه

Report Page