170

170


لینک قسمت اول برای دوستانی که فایل اول رو پیدا نمیکنن

https://t.me/UltraMind777/26912

پدربزرگ گلوشو صاف کردو گفت 


_....دخترم نظرت در مورد مهریت چی هست بالاخره باید مشخص بشه

مامان لبخندی زدو گفت 


+....مهریه رو کی داده کی گرفته مهم عشق و آرامشه بین جووناست 


پدرامیر که تااین لحظه ساکت بود سرشو بلندکرد و گفت


_....این روزا خیلیا مهریه میدن و میگیرن زمونه فرق کرده 

پدربزرگ‌عصاشو چندبار روی زمین زدو گفت 

+....بله درست میگید خداروشکر که دختر ماآرامش و عشق توی زندگیش خیلی مهمتر از مادیات هست 


_....پسرماهم به اندازه کافی زندگیش تامین هست که دخترشما نخواد نگران این چیزا باشه


پدرامیر به معنای واقعی شمشیر رو از رو بسته بود و اگه بیشترازاین ادامه میداد شک نداشتم پددبزرگ مخالفت خواهد کرد 


قلبم توی دهنم داشت میزد بدنم‌از استرس میلرزید 


خدایا بخیر بگذرون امشب رو 

عموی امیر برخلاف پدرش مرد آرومی بود رو کرد به من و گفت


+....خب دختر گلم نگفتی نظر خودت در مورد مهریه چیه؟


نفس عمیقی کشیدم و گفتم

_....هرچی بابابزرگم صلاح بدونه


پددبزرگ از روی مبل بلندشدو گفت


+....چندلحظه من بامهساصحبت کنم

وارد اشپزخونه شدیم و روبروی هم نشستیم 


_....خب بگو نظرت چیه؟ 

+....هرچی خودتون صلاح بدونین 

_....میخوام نظرخودت بدونم 


+....همون ۱۴تاسکه و گل رز 

_....مطمعنی ؟

+....بله

_....ولی من مخالفم

Report Page