17
خودمو کشیدم عقب وگفتم
+...گوشیتو ندیدم
گوشیو از جیبش بیرون آوردو گفت
-...گوشیم اینجاست
سنجاق روسریم رو باز کرد هلم داد سمت دیوارو گفت
+...یه بوس بده بدجور رفتی زیر زبونم
-...الان یکی میاد
+...توحیاطن کسی حواسش به ما نیست
-...متین...توروخدا
+...توروخدا چی ؟ توروخدا بوست کنم؟
-...ن...
هنوز کامل نگفته بودم لبشو محکم گذاشت رو لبم
دوباره تودلم خالی شد و زیر دلم تیر کشید
نرم و آروم میبوسید
چشمام خمار شده بود
آه توگلویی گفتم خودم از صدام تعجب کردم
از بین پلکاش نگام کرد
سرمو بوسیدو گفت
+...دیگه باید برم فردا میتونیم ادامه بدیم
رفت بیرون
من همونجا روی زمین سر خوردم
صدای من بود ؟
من بودم که آه کشیدم ؟
باحس خیسی بین پام رفتم سرویس .
ابو باز کردم و گرفتم روی خودم
فشار آب حالمو بدتر کرد
اومدم بیرون
مامان نگام کردو گفت
-...توچرا رنگت پریده؟
+...استرس داشتم ضعف کردم
-...بیا شام بخور
+...دلم نمیکشه میرم بخوابم
-...رفتین تواتاق چی گفتین؟
+...همون چیزایی که بقیه میگن
مامان چپ چپ نگام کردو گفت
-...بگو نمیخوام بگم چرا جواب سر بالا میدی ؟
هیچی نگفتم و رفتم بالا
خیلی زود خوابم برد
صبح بیدار شدم لباس پوشیدم مامان صدام کردو گفت متین پایین منتظره
سوار ماشین شدم سلام ارومی گفتم و حرکت کردیم