167

167


رمان جدید:

شالمو بیرون اوردو انداخت روی صندلی بغل 

دوباره دستشو وارد یقم کرد

تو اسمونا بودم 

پیش محمد دیگه مکان و زمان از دستم در میرفت 

دکمه بالایی هم باز کرد و دستشو راحتتر به سینم رسوند

هومی گفتم و تکیه دادم بهش 

نوک سینمو کشید و بعد کل سینمو تومشتش فشار داد 

نفسشو تو گردنم خالی کرد روی صندلی جابجا شدم و رفتم عقب تر

دستشو از شکمم برد پایین تر 

سریع پاهامو بستم و گفتم

+...یکی میبینه 

با فشار دست پاهامو از هم فاصلع دادو گفت

-...توکسیو میبینی اینجا؟ حتی اگه رد شن هم کسی تورو نمیبینه انقد کوچولویی 

بااین حرف دستشواز شلوارم رد کردو رسوند بین پام 

نفسمو با اه بیرون دادم و سرمو تکیه دادم به شونش

انگشتشو اروم کشید روی واژنم و همه ی مقاومتم شکست 

سرشو خم کردو لاله گوشم روبوسید و گفت

-...توکه بیشتراز من حالت خرابه دکمه شلوارتو باز کن برام 

کاریو که خواست انجام دادم

دوباره دستش بین پام فعال شدو مغزم از کار افتاد 

چشمامو بسته بودم و حسابی غرق لذت بودم 

-...کمر شلوارمو اگه میتونی باز کن 

خواستم بچرخم اما نذاشت و گفت

-...توهمین حالت انجامش بده 

دستمو بردم پشت سرم و به هرسختی بود کمر شلوارشو باز کردم 

باز شدن کمر شلوارش با فرو شدن انگشتش داخل واژنم یکی شد 

نفسمو بیرون دادم و صاف نشستم 

بااینکه قرص نخورده بودم اما بدنم قفل نکرد

شروع کرد به عقب و جلو کردن انگشتش داخلم 

چنگ زدم به پاش که دورم بود لب گزیدم 

باانگشت شست بالای واژنمو میمالید و حسابی تو اسمون بودم 

نفسام تند شدو محمد حرکت انگشتشو تندتر کردو به اورگاسم رسیدم


باورم نمیشد 

وسط جاده ارضا شدم 

بدون اینکه حتی پشیمون باشم یا حس بدی داشته باشم 

محمد دستمو گرفت گذاشت بین پاش و گفت 

-...اینو ببین

Report Page