165

165


165

بوروس دستشو گذاشت رو قلبشو گفت 

- من ... منم ...

رو زمین افتاد 

لعنتی ... بوروس و کیت به هم پیوند خورده بودن

مرگ کیت مرگ بوروس بود

بوروس خودش باعث مرگ کیت شده بود 

سریع کستو بغل کردم و به بوروس نگاه کردم 

بروس به پهلو رو زمین افتادو آنی داد زد 

- یه کاری کن رین ...

یه کاری کنم ؟

چکار ؟

نگاهم بین کیت و بوروس که انگار آخرین نفس هاش بود رد و بدل شدو داد زدم

- بوروس... کیتو تبدیل کن ... 

بوروس با دستش اشاره کرد برم سمتش 

انگار نفسش بالا نمی اومد 

گردن کیتو بردم نزدیک لب های بروس 

آنی داد زد 

- دیوونه شدی رین ... اینجوری کیتو ...

قبل اینکه حرف آنی تموم شه بروس گردن کیتو گاز گرفت ...

اینجوری من کیتو برای همیشه از دست میدادم

اما دیگه مهم نبود...

مهم زنده بودنه کیت بود برای من 

با گاز بوروس زهر تبدیل وارد بدن کیت شدو گردنش سرخ شد

سرخی که به کل بدنش رسیدو چشم هاش که یهو باز شد 

مثل کسی که از دریا بیرون اومده نفس گرفتو شوکه به من نگاه کرد 

لب زد – رین ... تو ... زنده ای ؟

خواستم جوابشو بدم که مردمک چشم هاش سرخ شد 

قبل اینکه به خودم بجنبم کیت به گردن من حمله کرد

بروس داد زد 

- نه 

اما دیر بود

Report Page