16

16


#رئیس_پردردسر 

۱۶

متئو دستشو بابای رونم ثابت نگه داشت

دستش داغ بود

کامل رو میز دراز کشیدمو پاهامو گذاشتم رو دسته صندلی

از فکر به اینکه متئو الان چه منظره تی میبینه بیشتر دلم پیچید و بین پام خیس شد 

متئو رون پامو تو دستش فشاری دادو گفت 

- چقدر خوش تراشی لعنتی ...

ها!

خوش تراش؟

با من بود؟

خواستم سرمو بلند کنم و نگاهش کنم که انگشتشو به خیسی بین پام رسوند

هینی گفتمو خودمو سفت کردم

اولین بار بود دست کسی به این ناحیه از بدنم میخورد

متئو آروم خیسی بین پامو دست کشیدو گفت

- چطوری انقدر خیسی تو 

خمار نگاهش کردم

دوست داشتم انگشتشو فرو کنه داخل

اما برعکش

دستشو برداشت

گوشه های دامنمو گرفتو تا روی کمرم داد بالا دستاشو رو رون و پام کشیدو خیره به بین پام گفت

- آخرین باری که با رابطه کامل ارضا شدی کی بود مارگارت 

نگاهم کرد

لب زدم

- هیچ وقت ...

ابروهاش بالا تر رفت و گفت

- هیچوقت؟

سر تکون دادم

دستاشو برد بین پام

آروم لب های واژنمو از هم باز کردو گفت

- آخرین باری که کلا رابطه داشتی کی بود ؟

خواستم جواب بدم

اما ابروهاش بالا مرید

حدس زدم خودش فهمید

شوکه نگاهم کردو گفت

- لعنتی ... تو دختری ؟!!!

Report Page