157
برگشتم تواتاق و تااومدن حامد یه چرت کوتاه زدم
بالاخره حامد اومد و گفت
-...آماده ای بریم؟
+...آره
باهم از شرکت زدیم بیرون
سوار ماشین شدیم
خونه ی حامد تاشرکت فاصله زیادی نداشت و خیلی زود رسیدیم ب مقصد
سوار اسانسور شدیم
نگاهم رو شماره ی طبقات خشک شده بود
رفتیم داخل و بلافاصله دستای حامد دورم حلقه شد
شالمو باز کرد منو توبغلش چرخوند و مشغول بازی با لبام شد
باهمین حرکت بدون هیچ لمس دیگه ای داغ شده بودم
دکمهای مانتومو باز کرد و ازتنم بیرون آورد
دستشو اززیر تی شرتم به سینهام رسوند و تومشتش فشرد
داستان اززبان حامد
سینهاشو تومشتم گرفتم و فشردم
دلم میخواست یه سکس داغ خیس وخشن باهاش داشته باشم
دقیقا همونجوری کع همیشه دلم میخواست
اینجا دیگه کسی نبود که بخایم صدامونو بیاریم پایین
تی شرت و لباس زیرشو از تنش بیرون اوردم به دیوار چسبوندمش
سرمو به سینهاش رسوندم
و دستمو وارد شرتش کردم
بین پاش خیس خیس بود
انگشتمو نرم بین پاش تکون دادم صدای نالش تواتاق پیچید
نوک سینشو مکیدم و گازریزی از زیر سینش گرفتم
شلوارو شرتشو تازانو پایین کشیدم
پاهاشو باز کردم و بین پاهاش نشستم
خیسی بین پاش به رونشم رسیده بود
انگشتمو اروم واردش کردم و بهش نگاه کردم
چهرش ترکیبی از لذت و درد بود
چقدر دلم میخواست انگشتمو تاته واردش کنم وبهش اورگاسم واقعی رو نشون بدم
انگشتمو بین پاش چرخوندم و خیسی جلوشو به پشتش رسوندم
روی کاناپه هلش دادم و اینبار انگشتمو وارد مقعدش کردم