154

154


#نگاریسم 

#۱۵۴

 خندیدم و گفتم

- تو هم خواب موندی؟

- اوهوم‌... 

- به سلامتی پس جفتمون امروز نرفتیم سر کار 

سعید خندید و گفت

- آه من گرفتت . گفتی نیام دنبالت ! 

- اونوقت چی تورو گرفته که نرفتی سر کار

سعید خندید و گفت 

- آه صاحبخونه گوزوم ! 

خندیدم و آروم گفتم

- البته بهتره بگی چسو !

خندید و گفت 

- خوبه خجالتت از چس و گوز رفته حالا سه بار بگو کاندوم !

نمیدونستم از دستش بخندم یا باهاش دعوا کنم 

جلو خنده ام رو گرفتم

شاکی گفتم

- سعید ! 

خندید و گفت

- باشه عزیزم . بیخیال. کی بیام دنبالت؟

- برا چی؟

- خب بریم نهار بعد بریم یه سری خرت و مرت دیگه برا خونه ام بگیریم و بعد هم بیای من یکم ازت کار بکشم تو خونه

خندیدم و گفتم

- پر رو حداقل نگو میخوای از من کار بکشی

- من صادقم خب!

- ئه من فکر کردم سعید هستی! 

سعید خندید و گفت

- خوبه خوبه نطقت باز شده 

- کمال همنشین در من اثر کرد

سعید خندید و گفت 

- اونوقت کمال کیه !

ناخداگاه بلند خندیدم

سعید هم خندید و گفت

- یه ساعت دیگه بیا سر کوچتون که تابلو هم نشه

- مرسی چشم

از پشت گوشی گفت 

- بوس هامو هم با خودت بیار

تو دلم یهو خالی شد 

اما سعید زود قطع کرد

به گوشی نگاه کردم

قراره چند ساعت تو خونه سعید باشم 

منو اون دوتایی

اونم شیطون 

نگار ...

آمادگیشو داری!

اگه واقعا ازم بخواد ببوسمش!

اونم نه یه بوسه یهویی و دزدکی!

توانشو داری؟

حس کردم میخوام بالا بیارم

Report Page