141

141


اول نرم زبونمو از بالا تاپایین کشیدم 

بعد لبه های واژنشو از هم فاصله دادم و عمیق زبونمو داخل واژنش چرخوندم 

صدای جیغ و نالش توکل اتاق پیچیده بود 

قبل ازاینکه ارضا شع بلندشدم

اینبار دیلا دیگه مهلت نداد 

هلم داد روی تخت و تو چند ثانیه لباسامون محو شد 

هردو بی تاب بودیم 

انقدر سینمو مکید مطمعن بودم کبود میشه 

دیلدو رو گذاشت بینمون 

و لحظه ی بعد صدای آهمون پیچید تواتاق 

دکمشو فشاردادم و شروع کرد به لرزیدن 

دیگه نتونستم طاقت بیارم 

مثل سقوط از یه ارتفاع 

چشمام بسته شدو پشت پلکام داغ شد

توهمون حالت افتادم روی تخت 

اصلا نفهمیدم دیلا کی ارضا شد

اومد کنارم دراز کشید و گفت

-...ازماساژ به کجارسیدیم!

+...من دیگه الان جون ماساژ دادن ندارم 

-...هوم میدونم...پس یه ماساژ طلبم 

هنوز کامل سرحال نشده بودیم که صدای کلید انداختن روی در اومد 

سریع لباسامونو پوشیدیم 

دیلدوهارو قایم کردم و در اتاقو باز گذاشتم 

نمیدونستم در مورد حرفای سوده به دیلا چیزی بگم یانه 

اصلا شاید دیلا هم همین مدلی باشه‌!

بااینکه دلم میخواست بایکی حرف بزنم اما چیزی نگفتم 

دیلا بی مقدمه گفت 

-...یکی از پسرای دانشگاه بهم پیشنهاددوستی داده ازش بدم نمیاد احتمالا قبول کنم

💜💜💜

هنوزم میتونین باتخفیف و فقط با ۱۵تومان عضو کانال حق عضویتی گمراهی شید 😍فقط کافیه به ایدی زیر پیام بدین

https://t.me/SJo_sara


Report Page