132

132


132

آروم چرخیدم سمت کندی

صورتش از عصبانین سرخ شده بود 

با پوزخند گفتم

- چرا فکر کردی من گوش به فرمان تو ام ؟

کندی به سمتم حمله کرد 

با هم درگیر شدیم 

اون به سمت گردنم

من پسش زدم

چنگ زد به موهام

مچ دستشو گرفتم . خودشو عنقب کشید 

از پشت سر بهم حمله کرد

سریع تر بودمو از رو به رو گردنشو گرفتم

جیغش تو گلو خفه شدو از زمین بلندش کردم

من خون کیتو خورده بودمو قدرتم چند برابر بود

کندی شوکه نگاهم کرد

پوزخند زدمو گفتم

- خب... میشنوم ... با هیلر علیه من متحد میشی ؟

مچ دستمو گرفت تا بتونه نفس بگیره

با صدای زنگ داری جیغ زد 

- ولم کن .. بروس...

- ازت یه چیزی پرسیدم بهتره جواب بدی 

تقلا کرد

اما برام مهم نبود

داشت کبود میشد

اما دستمو باز نکردم

به سختی لب زد

- میگم 

رهاش کردمو رو زمین افتاد

با سرفه نفس گرفت که گفتم

- تو احمقی کندی ... یه اب خوناشام احمق که حتی یه مبارزه ساده هم بلد نیست

با این حرفم پریدو غافل گیرم کرد

دندوناشو تو کتفم فرو کرد که چنگ زدم به موهاشو سرشو عقب کشیدم

بهش فرصت ندادن زهرشو وارد تنم کنه

با موهاش اینبار پرتش کردم کنار و گفتم 

- کندی ...‌ میخوای از راه سخت صحبت کنیم 

با حرص گفت

- با اون خون انقدر قدرتمند شدی ؟

پوزخند زدمو گفتم

- قدرتمند بودم ... حالا بگو با هیلر چکار کردین

کندی با درد بلند شدو گفت 

- و اگه نگم ؟


دوستان سلام. اگه نت باز داخلی شد ما تو روبیکا تو این آدرس هستین 👇👇👇

https://rubika.ir/mynovelsell

Report Page