132

132


#کوازار 

#۱۳۲

درسته من یه نفر بودم

اما من دلیلی داشتم برای جنگیدن که اونا نداشتن

فقط فرصت کردم بال هامو باز کنم تا سپر سارا و ساتی بشن که اولین اکوان به من رسید 

صورتش تبدیل شد به چهره واقعیش

با دندون های کریحش به سمتم حمله ور شد 

قبل رسیدنش به من ، مشتم دور گردنش حلقه شد.

به راحتی از رو زمین بلندش کردم 

پرتش کردم رو اکوان های پشت سرش و دوتای دیگه به من رسیدن 

هم زمان با هر دو دست به چونه هر دو مشت کوبیدم.

 هر دو پرت شدن عقب 

اما تا بجنبم دندون های سیاه به اکوان تو پهلوم فرو رفت

دندونامو به هم فشردمو با ته مونده انرژیم صاعقه هامو احضار کردم

چنگ زدم به مو های اون عوضی تا از خودم دورش کنم

 هم زمان صدای رعد پیچید 

لحظه بعد نصف بیشتر اکوان ها رو زمین بودن و اون عوضی هم پرت کردم پیش بقیه!

اهریمن بلند خندید 

دست هاشو از زمین به سمت بالا گرفت و گفت

- اینا اکوان هستن سام... گویا فراموش کردی قدرت تو یه ضرب اونارو نمیکشه !

اکوان های روی زمین با حرکت دست اهریمن دوباره داشتن بلند می شدن

 مکث نکردم 

هر دو دستمو مشت کردم و به سمت اهریمن با تمام توان پریدم . 

هم زمان رعد و برق همه جا رو روشک کرد و درست با برخورد مشت من به سینه اهریمن صاعقه ام از پشت با قلبش خورد 

شوک و درد رو تو صورتش دیدم 

رنگ صورتش حالا به سفیدی میزد .

ایستادم و اهریمن تلو تلو خورد به سمت عقب

آروم گفتم

- گویا فراموش کردی بدون خنجرت، من میتونم لمست کنم !

Report Page